به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیرشاهی سبزواری

امیرشاهی سبزواریغزل هاشمارهٔ ۹۶: دل که پیش تو راز میگوید

3320عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل که پیش تو راز میگوید
غم دیرینه باز میگوید
عقل سودای زلف خوبان را
فکر دور و دراز میگوید
مگر استاد جور پیشه ترا
همه تعلیم ناز میگوید
شمع میگوید از رخت سخنی
سخن جانگداز میگوید
گفت شاهی به گوش جان بشنو
که ز روی نیاز میگوید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۵: با روی تو از سمن که گوید؟2شمارهٔ ۹۶: دل که پیش تو راز میگوید 3شمارهٔ ۹۷: ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار 4شمارهٔ ۹۸: ای به لطف از آب حیوان پاکتر 5شمارهٔ ۹۹: ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر 6شمارهٔ ۱۰۰: سرو ما را هر زمان دل میکشد سوی دگ ...7شمارهٔ ۱۰۱: نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور 8شمارهٔ ۱۰۲: ای سر زلف ترا دلهای مشتاقان اسیر 9شمارهٔ ۱۰۳: سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز 10شمارهٔ ۱۰۴: عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هن ...11شمارهٔ ۱۰۵: غم روی تو دارد دل، همین بس 12شمارهٔ ۱۰۶: ای دوست، شبی به کوی ما باش 13شمارهٔ ۱۰۷: در این گلشن چه سازد بلبل از زاری ...14شمارهٔ ۱۰۸: دلم که چشم تو هر لحظه میزند تیرش 15شمارهٔ ۱۰۹: گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خ ...16شمارهٔ ۱۱۰: هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش 17شمارهٔ ۱۱۱: هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش 18شمارهٔ ۱۱۲: هر که کوی تو ساخت مسکن خویش 19شمارهٔ ۱۱۳: پرده بگشا ز روی چون مه خویش 20شمارهٔ ۱۱۴: کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ 21شمارهٔ ۱۱۵: من که چون شمع از غمت با سوز دل در ...22شمارهٔ ۱۱۶: اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم 23شمارهٔ ۱۱۷: ای خسته ز تو روان مردم 24شمارهٔ ۱۱۸: بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شد ...25شمارهٔ ۱۱۹: چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر ب ...26شمارهٔ ۱۲۰: مهی شد کان رخ زیبا ندیدم 27شمارهٔ ۱۲۱: خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر ش ...28شمارهٔ ۱۲۲: من ار پیش یار آبرویی ندارم 29شمارهٔ ۱۲۳: هر زمان از بیخودی خواهم که آن رو ...30شمارهٔ ۱۲۴: خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو ...31شمارهٔ ۱۲۵: هر شب از مستی بسوی خانه ره گم میک ...32شمارهٔ ۱۲۶: با تو عمری شد که لاف دوستداری میز ...33شمارهٔ ۱۲۷: چمن بشکفت و سبزه خط کشید و سرو با ...34شمارهٔ ۱۲۸: ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم 35شمارهٔ ۱۲۹: هر شب بدل حکایت خود در میان نهم 36شمارهٔ ۱۳۰: بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم 37شمارهٔ ۱۳۱: تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم 38شمارهٔ ۱۳۲: ما دل به چین زلف دلارام بسته ایم 39شمارهٔ ۱۳۳: ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم 40شمارهٔ ۱۳۴: دلا ز عشق بتان چند یار غم باشیم 41شمارهٔ ۱۳۵: ما از حریم وصل تو با خاک در خوشیم 42شمارهٔ ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از ...43شمارهٔ ۱۳۷: جان شد آواره و دل بهر تو افگار هم ...44شمارهٔ ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمیتو ...45شمارهٔ ۱۳۹: مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر ...46شمارهٔ ۱۴۰: ای باد، پرده زان گل نو رسته باز ک ...47شمارهٔ ۱۴۱: چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن ...48شمارهٔ ۱۴۲: تا خط تو برطرف مه آورد شبیخون 49شمارهٔ ۱۴۳: بر طرف مهت غالیه خم بخم است این 50شمارهٔ ۱۴۴: باده گلرنگست و ساقی یار و نوروزی ...51شمارهٔ ۱۴۵: ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او 52شمارهٔ ۱۴۶: عیسی دم است یار و دلم ناتوان از ا ...53شمارهٔ ۱۴۷: ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگ ...54شمارهٔ ۱۴۸: ای در درون خسته نشان خدنگ تو 55شمارهٔ ۱۴۹: رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو 56شمارهٔ ۱۵۰: ای باد صبحدم، خبر یار من بگو 57شمارهٔ ۱۵۱: زهی از خطت نرخ عنبر شکسته 58شمارهٔ ۱۵۲: منم با درد همزانو نشسته 59شمارهٔ ۱۵۳: مائیم و دلی ز دست رفته 60شمارهٔ ۱۵۴: ساقیا، لطفی بکن جامی بده 61شمارهٔ ۱۵۵: من از خاک درت رفتم، متاعم را بغار ...62شمارهٔ ۱۵۶: زهی عشقت آتش بجان در زده 63شمارهٔ ۱۵۷: ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده 64شمارهٔ ۱۵۸: ای دیده بسی فتنه ز بالای تو دیده 65شمارهٔ ۱۵۹: ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره 66شمارهٔ ۱۶۰: تا بسته ای به سلسله مشکبو گره 67شمارهٔ ۱۶۱: عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی 68شمارهٔ ۱۶۲: تا گشودی دو زلف عنبرسای 69شمارهٔ ۱۶۳: ای که با طره پر چین و شکست آمده ا ...70شمارهٔ ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشا ...71شمارهٔ ۱۶۵: زهی روی تو روشن آفتابی 72شمارهٔ ۱۶۶: تا دل به غم عشق گرفتار نیابی 73شمارهٔ ۱۶۷: دلا تا ذوق هجران در نیابی 74شمارهٔ ۱۶۸: ای دل، ار پی به سر کوی ارادت بردی 75شمارهٔ ۱۶۹: دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو ک ...76شمارهٔ ۱۷۰: اگر زلف تو خم در خم نبودی 77شمارهٔ ۱۷۱: لب شیرین شکرخند داری 78شمارهٔ ۱۷۲: دلا از مردمی بویی نداری 79شمارهٔ ۱۷۳: با اهل وفا ز هر چه داری 80شمارهٔ ۱۷۴: مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عی ...81شمارهٔ ۱۷۵: دلا ز نرگس مستانه که میپرسی؟82شمارهٔ ۱۷۶: از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون میک ...83شمارهٔ ۱۷۷: مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی 84شمارهٔ ۱۷۸: ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی 85شمارهٔ ۱۷۹: مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی 86شمارهٔ ۱۸۰: ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی 87شمارهٔ ۱۸۱: ای که در بزم طرب جام دمادم میزنی 88شمارهٔ ۱۸۲: دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟89شمارهٔ ۱۸۳: خال که بر عارض مهوش نهی 90شمارهٔ ۱۸۴: چه حالتست که از حال من نمیپرسی؟91شمارهٔ ۱۸۵: چه شوخیست که در چشم پرفتن داری؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ