به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیرشاهی سبزواری

امیرشاهی سبزواریغزل هاشمارهٔ ۵۴: دل زلف ترا گرفت، بد کرد

2070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل زلف ترا گرفت، بد کرد
شبگیر بد از برای خود کرد
ایام بخون من کمین داشت
خاصه که غم تواش مدد کرد
ما را به جنون چه جای طعنه
پیش تو که دعوی خرد کرد؟
زد قرعه بنام هر کسی عشق
ما را به غم تو نامزد کرد
شاهی چو صبا دمی نیاسود
تا میل بتان سرو قد کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳: مرا عشقت از ره برون میبرد 2شمارهٔ ۵۴: دل زلف ترا گرفت، بد کرد 3شمارهٔ ۵۵: گرم عشقت عنان دل نگیرد 4شمارهٔ ۵۶: هر دم ز عشق، بر دل من صد بلا رسد 5شمارهٔ ۵۷: ای خوش آنشب که به بالین من آن ماه ...6شمارهٔ ۵۸: چو سرو قد تو در جویبار دیده رسد 7شمارهٔ ۵۹: کسی کش مهر خوبان کار باشد 8شمارهٔ ۶۰: مبارک، منزلی کان خانه را ماهی چنین ...9شمارهٔ ۶۱: یار خط بر روی زیبا میکشد 10شمارهٔ ۶۲: دل بی رخ تو جانب گلشن نمیکشد 11شمارهٔ ۶۳: باغ را باز مگر مژده گلریز آمد 12شمارهٔ ۶۴: چمن سرسبز شد ساقی، گل و نرگس بباغ ...13شمارهٔ ۶۵: چو شمشاد قدت در گلشن آمد 14شمارهٔ ۶۶: چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند 15شمارهٔ ۶۷: گر من از خاک درت رفتم، دل شیدا بما ...16شمارهٔ ۶۸: ما برفتیم و دل آواره در کویت بماند 17شمارهٔ ۶۹: یار با ما چنانکه بود، نماند 18شمارهٔ ۷۰: تا بر گل تو جعد گره گیر بسته اند 19شمارهٔ ۷۱: ای بیخبر از گریه خونین جگری چند 20شمارهٔ ۷۲: جان به یاد تو یاد کس نکند 21شمارهٔ ۷۳: بیدلان کوی تو مقام کنند 22شمارهٔ ۷۴: عید شد، خوبان بعزم مجلس و می میرون ...23شمارهٔ ۷۵: فصل نوروز است و خلقی سوی صحرا میرو ...24شمارهٔ ۷۶: بزنجیر زلفت دل ماست در بند 25شمارهٔ ۷۷: پیکان غمزه را چو بتان آب میدهند 26شمارهٔ ۷۸: وقت گل، خوبان چو بزم عیش در صحرا ن ...27شمارهٔ ۷۹: خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند 28شمارهٔ ۸۰: سرو تو مگر ز پا نشیند 29شمارهٔ ۸۱: بتان که شیوه جور و ستیز میجویند 30شمارهٔ ۸۲: رفتیم، اگر چه دل به غمت دردمند بود 31شمارهٔ ۸۳: شبی که کوی تو ما را مقام خواهد بود 32شمارهٔ ۸۴: آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود 33شمارهٔ ۸۵: عمری دهان تنگ توام در خیال بود 34شمارهٔ ۸۶: رفت آنکه به وصل تو مرا دسترسی بود 35شمارهٔ ۸۷: عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با ...36شمارهٔ ۸۸: سوی باغ آن سرو بالا میرود 37شمارهٔ ۸۹: بی لبت هر دم ز چشم درفشان خون میرو ...38شمارهٔ ۹۰: گر به عمری ز من دلشده ات یاد آید 39شمارهٔ ۹۱: باغ را چون گل رعنا ز سفر باز آید 40شمارهٔ ۹۲: نصیب من ز تو گر درد و آه می آید 41شمارهٔ ۹۳: زلف تو سراسر شکن و تاب نماید 42شمارهٔ ۹۴: چو دل چوگان زلفت در نظر دید 43شمارهٔ ۹۵: با روی تو از سمن که گوید؟44شمارهٔ ۹۶: دل که پیش تو راز میگوید 45شمارهٔ ۹۷: ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار 46شمارهٔ ۹۸: ای به لطف از آب حیوان پاکتر 47شمارهٔ ۹۹: ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر 48شمارهٔ ۱۰۰: سرو ما را هر زمان دل میکشد سوی دگ ...49شمارهٔ ۱۰۱: نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور 50شمارهٔ ۱۰۲: ای سر زلف ترا دلهای مشتاقان اسیر 51شمارهٔ ۱۰۳: سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز 52شمارهٔ ۱۰۴: عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هن ...53شمارهٔ ۱۰۵: غم روی تو دارد دل، همین بس 54شمارهٔ ۱۰۶: ای دوست، شبی به کوی ما باش 55شمارهٔ ۱۰۷: در این گلشن چه سازد بلبل از زاری ...56شمارهٔ ۱۰۸: دلم که چشم تو هر لحظه میزند تیرش 57شمارهٔ ۱۰۹: گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خ ...58شمارهٔ ۱۱۰: هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش 59شمارهٔ ۱۱۱: هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش 60شمارهٔ ۱۱۲: هر که کوی تو ساخت مسکن خویش 61شمارهٔ ۱۱۳: پرده بگشا ز روی چون مه خویش 62شمارهٔ ۱۱۴: کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ 63شمارهٔ ۱۱۵: من که چون شمع از غمت با سوز دل در ...64شمارهٔ ۱۱۶: اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم 65شمارهٔ ۱۱۷: ای خسته ز تو روان مردم 66شمارهٔ ۱۱۸: بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شد ...67شمارهٔ ۱۱۹: چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر ب ...68شمارهٔ ۱۲۰: مهی شد کان رخ زیبا ندیدم 69شمارهٔ ۱۲۱: خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر ش ...70شمارهٔ ۱۲۲: من ار پیش یار آبرویی ندارم 71شمارهٔ ۱۲۳: هر زمان از بیخودی خواهم که آن رو ...72شمارهٔ ۱۲۴: خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو ...73شمارهٔ ۱۲۵: هر شب از مستی بسوی خانه ره گم میک ...74شمارهٔ ۱۲۶: با تو عمری شد که لاف دوستداری میز ...75شمارهٔ ۱۲۷: چمن بشکفت و سبزه خط کشید و سرو با ...76شمارهٔ ۱۲۸: ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم 77شمارهٔ ۱۲۹: هر شب بدل حکایت خود در میان نهم 78شمارهٔ ۱۳۰: بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم 79شمارهٔ ۱۳۱: تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم 80شمارهٔ ۱۳۲: ما دل به چین زلف دلارام بسته ایم 81شمارهٔ ۱۳۳: ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم 82شمارهٔ ۱۳۴: دلا ز عشق بتان چند یار غم باشیم 83شمارهٔ ۱۳۵: ما از حریم وصل تو با خاک در خوشیم 84شمارهٔ ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از ...85شمارهٔ ۱۳۷: جان شد آواره و دل بهر تو افگار هم ...86شمارهٔ ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمیتو ...87شمارهٔ ۱۳۹: مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر ...88شمارهٔ ۱۴۰: ای باد، پرده زان گل نو رسته باز ک ...89شمارهٔ ۱۴۱: چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن ...90شمارهٔ ۱۴۲: تا خط تو برطرف مه آورد شبیخون 91شمارهٔ ۱۴۳: بر طرف مهت غالیه خم بخم است این 92شمارهٔ ۱۴۴: باده گلرنگست و ساقی یار و نوروزی ...93شمارهٔ ۱۴۵: ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او 94شمارهٔ ۱۴۶: عیسی دم است یار و دلم ناتوان از ا ...95شمارهٔ ۱۴۷: ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگ ...96شمارهٔ ۱۴۸: ای در درون خسته نشان خدنگ تو 97شمارهٔ ۱۴۹: رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو 98شمارهٔ ۱۵۰: ای باد صبحدم، خبر یار من بگو 99شمارهٔ ۱۵۱: زهی از خطت نرخ عنبر شکسته 100شمارهٔ ۱۵۲: منم با درد همزانو نشسته 101شمارهٔ ۱۵۳: مائیم و دلی ز دست رفته 102شمارهٔ ۱۵۴: ساقیا، لطفی بکن جامی بده 103شمارهٔ ۱۵۵: من از خاک درت رفتم، متاعم را بغار ...104شمارهٔ ۱۵۶: زهی عشقت آتش بجان در زده 105شمارهٔ ۱۵۷: ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده 106شمارهٔ ۱۵۸: ای دیده بسی فتنه ز بالای تو دیده 107شمارهٔ ۱۵۹: ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره 108شمارهٔ ۱۶۰: تا بسته ای به سلسله مشکبو گره 109شمارهٔ ۱۶۱: عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی 110شمارهٔ ۱۶۲: تا گشودی دو زلف عنبرسای 111شمارهٔ ۱۶۳: ای که با طره پر چین و شکست آمده ا ...112شمارهٔ ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشا ...113شمارهٔ ۱۶۵: زهی روی تو روشن آفتابی 114شمارهٔ ۱۶۶: تا دل به غم عشق گرفتار نیابی 115شمارهٔ ۱۶۷: دلا تا ذوق هجران در نیابی 116شمارهٔ ۱۶۸: ای دل، ار پی به سر کوی ارادت بردی 117شمارهٔ ۱۶۹: دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو ک ...118شمارهٔ ۱۷۰: اگر زلف تو خم در خم نبودی 119شمارهٔ ۱۷۱: لب شیرین شکرخند داری 120شمارهٔ ۱۷۲: دلا از مردمی بویی نداری 121شمارهٔ ۱۷۳: با اهل وفا ز هر چه داری 122شمارهٔ ۱۷۴: مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عی ...123شمارهٔ ۱۷۵: دلا ز نرگس مستانه که میپرسی؟124شمارهٔ ۱۷۶: از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون میک ...125شمارهٔ ۱۷۷: مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی 126شمارهٔ ۱۷۸: ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی 127شمارهٔ ۱۷۹: مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی 128شمارهٔ ۱۸۰: ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی 129شمارهٔ ۱۸۱: ای که در بزم طرب جام دمادم میزنی 130شمارهٔ ۱۸۲: دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟131شمارهٔ ۱۸۳: خال که بر عارض مهوش نهی 132شمارهٔ ۱۸۴: چه حالتست که از حال من نمیپرسی؟133شمارهٔ ۱۸۵: چه شوخیست که در چشم پرفتن داری؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ