به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیرشاهی سبزواری

امیرشاهی سبزواریغزل هاشمارهٔ ۷۴: عید شد، خوبان بعزم مجلس و می میروند

3420عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عید شد، خوبان بعزم مجلس و می میروند
دردمندان راه میپرسند و از پی میروند
گر بگشتی میرود، تنها خوشست آن آفتاب
قاصد جان من اند آنها که با وی میروند
چون گل و سنبل پریرویان ز آب و تاب می
طره ها آشفته و رخساره در خوی میروند
آنکه میرفتند با تکبیر و قامت، این زمان
بانوای ارغنون و ناله نی میروند
میرود شاهی ز کویت از دم سرد رقیب
بلبلان از بوستان در موسم دی میروند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۳: بیدلان کوی تو مقام کنند 2شمارهٔ ۷۴: عید شد، خوبان بعزم مجلس و می میرون ...3شمارهٔ ۷۵: فصل نوروز است و خلقی سوی صحرا میرو ...4شمارهٔ ۷۶: بزنجیر زلفت دل ماست در بند 5شمارهٔ ۷۷: پیکان غمزه را چو بتان آب میدهند 6شمارهٔ ۷۸: وقت گل، خوبان چو بزم عیش در صحرا ن ...7شمارهٔ ۷۹: خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند 8شمارهٔ ۸۰: سرو تو مگر ز پا نشیند 9شمارهٔ ۸۱: بتان که شیوه جور و ستیز میجویند 10شمارهٔ ۸۲: رفتیم، اگر چه دل به غمت دردمند بود 11شمارهٔ ۸۳: شبی که کوی تو ما را مقام خواهد بود 12شمارهٔ ۸۴: آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود 13شمارهٔ ۸۵: عمری دهان تنگ توام در خیال بود 14شمارهٔ ۸۶: رفت آنکه به وصل تو مرا دسترسی بود 15شمارهٔ ۸۷: عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با ...16شمارهٔ ۸۸: سوی باغ آن سرو بالا میرود 17شمارهٔ ۸۹: بی لبت هر دم ز چشم درفشان خون میرو ...18شمارهٔ ۹۰: گر به عمری ز من دلشده ات یاد آید 19شمارهٔ ۹۱: باغ را چون گل رعنا ز سفر باز آید 20شمارهٔ ۹۲: نصیب من ز تو گر درد و آه می آید 21شمارهٔ ۹۳: زلف تو سراسر شکن و تاب نماید 22شمارهٔ ۹۴: چو دل چوگان زلفت در نظر دید 23شمارهٔ ۹۵: با روی تو از سمن که گوید؟24شمارهٔ ۹۶: دل که پیش تو راز میگوید 25شمارهٔ ۹۷: ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار 26شمارهٔ ۹۸: ای به لطف از آب حیوان پاکتر 27شمارهٔ ۹۹: ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر 28شمارهٔ ۱۰۰: سرو ما را هر زمان دل میکشد سوی دگ ...29شمارهٔ ۱۰۱: نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور 30شمارهٔ ۱۰۲: ای سر زلف ترا دلهای مشتاقان اسیر 31شمارهٔ ۱۰۳: سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز 32شمارهٔ ۱۰۴: عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هن ...33شمارهٔ ۱۰۵: غم روی تو دارد دل، همین بس 34شمارهٔ ۱۰۶: ای دوست، شبی به کوی ما باش 35شمارهٔ ۱۰۷: در این گلشن چه سازد بلبل از زاری ...36شمارهٔ ۱۰۸: دلم که چشم تو هر لحظه میزند تیرش 37شمارهٔ ۱۰۹: گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خ ...38شمارهٔ ۱۱۰: هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش 39شمارهٔ ۱۱۱: هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش 40شمارهٔ ۱۱۲: هر که کوی تو ساخت مسکن خویش 41شمارهٔ ۱۱۳: پرده بگشا ز روی چون مه خویش 42شمارهٔ ۱۱۴: کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ 43شمارهٔ ۱۱۵: من که چون شمع از غمت با سوز دل در ...44شمارهٔ ۱۱۶: اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم 45شمارهٔ ۱۱۷: ای خسته ز تو روان مردم 46شمارهٔ ۱۱۸: بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شد ...47شمارهٔ ۱۱۹: چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر ب ...48شمارهٔ ۱۲۰: مهی شد کان رخ زیبا ندیدم 49شمارهٔ ۱۲۱: خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر ش ...50شمارهٔ ۱۲۲: من ار پیش یار آبرویی ندارم 51شمارهٔ ۱۲۳: هر زمان از بیخودی خواهم که آن رو ...52شمارهٔ ۱۲۴: خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو ...53شمارهٔ ۱۲۵: هر شب از مستی بسوی خانه ره گم میک ...54شمارهٔ ۱۲۶: با تو عمری شد که لاف دوستداری میز ...55شمارهٔ ۱۲۷: چمن بشکفت و سبزه خط کشید و سرو با ...56شمارهٔ ۱۲۸: ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم 57شمارهٔ ۱۲۹: هر شب بدل حکایت خود در میان نهم 58شمارهٔ ۱۳۰: بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم 59شمارهٔ ۱۳۱: تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم 60شمارهٔ ۱۳۲: ما دل به چین زلف دلارام بسته ایم 61شمارهٔ ۱۳۳: ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم 62شمارهٔ ۱۳۴: دلا ز عشق بتان چند یار غم باشیم 63شمارهٔ ۱۳۵: ما از حریم وصل تو با خاک در خوشیم 64شمارهٔ ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از ...65شمارهٔ ۱۳۷: جان شد آواره و دل بهر تو افگار هم ...66شمارهٔ ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمیتو ...67شمارهٔ ۱۳۹: مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر ...68شمارهٔ ۱۴۰: ای باد، پرده زان گل نو رسته باز ک ...69شمارهٔ ۱۴۱: چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن ...70شمارهٔ ۱۴۲: تا خط تو برطرف مه آورد شبیخون 71شمارهٔ ۱۴۳: بر طرف مهت غالیه خم بخم است این 72شمارهٔ ۱۴۴: باده گلرنگست و ساقی یار و نوروزی ...73شمارهٔ ۱۴۵: ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او 74شمارهٔ ۱۴۶: عیسی دم است یار و دلم ناتوان از ا ...75شمارهٔ ۱۴۷: ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگ ...76شمارهٔ ۱۴۸: ای در درون خسته نشان خدنگ تو 77شمارهٔ ۱۴۹: رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو 78شمارهٔ ۱۵۰: ای باد صبحدم، خبر یار من بگو 79شمارهٔ ۱۵۱: زهی از خطت نرخ عنبر شکسته 80شمارهٔ ۱۵۲: منم با درد همزانو نشسته 81شمارهٔ ۱۵۳: مائیم و دلی ز دست رفته 82شمارهٔ ۱۵۴: ساقیا، لطفی بکن جامی بده 83شمارهٔ ۱۵۵: من از خاک درت رفتم، متاعم را بغار ...84شمارهٔ ۱۵۶: زهی عشقت آتش بجان در زده 85شمارهٔ ۱۵۷: ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده 86شمارهٔ ۱۵۸: ای دیده بسی فتنه ز بالای تو دیده 87شمارهٔ ۱۵۹: ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره 88شمارهٔ ۱۶۰: تا بسته ای به سلسله مشکبو گره 89شمارهٔ ۱۶۱: عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی 90شمارهٔ ۱۶۲: تا گشودی دو زلف عنبرسای 91شمارهٔ ۱۶۳: ای که با طره پر چین و شکست آمده ا ...92شمارهٔ ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشا ...93شمارهٔ ۱۶۵: زهی روی تو روشن آفتابی 94شمارهٔ ۱۶۶: تا دل به غم عشق گرفتار نیابی 95شمارهٔ ۱۶۷: دلا تا ذوق هجران در نیابی 96شمارهٔ ۱۶۸: ای دل، ار پی به سر کوی ارادت بردی 97شمارهٔ ۱۶۹: دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو ک ...98شمارهٔ ۱۷۰: اگر زلف تو خم در خم نبودی 99شمارهٔ ۱۷۱: لب شیرین شکرخند داری 100شمارهٔ ۱۷۲: دلا از مردمی بویی نداری 101شمارهٔ ۱۷۳: با اهل وفا ز هر چه داری 102شمارهٔ ۱۷۴: مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عی ...103شمارهٔ ۱۷۵: دلا ز نرگس مستانه که میپرسی؟104شمارهٔ ۱۷۶: از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون میک ...105شمارهٔ ۱۷۷: مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی 106شمارهٔ ۱۷۸: ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی 107شمارهٔ ۱۷۹: مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی 108شمارهٔ ۱۸۰: ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی 109شمارهٔ ۱۸۱: ای که در بزم طرب جام دمادم میزنی 110شمارهٔ ۱۸۲: دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟111شمارهٔ ۱۸۳: خال که بر عارض مهوش نهی 112شمارهٔ ۱۸۴: چه حالتست که از حال من نمیپرسی؟113شمارهٔ ۱۸۵: چه شوخیست که در چشم پرفتن داری؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ