کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی لبت هر دم ز چشم درفشان خون میرود
    پاره های دل ز راه دیده بیرون میرود
    یکشب ای شمع بتان، در کنج تاریک من آی
    تا ببینی حال تنها ماندگان چون میرود
    خون که از زخمی رود، داغش نهی باز ایستد
    دل که صد جا داغ کردم، همچنان خون میرود
    باغبان از گفتگوی غنچه گو لب بسته دار
    بلبلان را چون سخن زان لعل میگون میرود
    گفته ای: فریاد شاهی کم نگشت از کوی ما
    آری آری، دل بکار عشق اکنون میرود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha