کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با یار خود
    مسکین من بی صبر و دل، حیران شده در کار خود
    هم مرغ نالان در چمن، هم گل دریده پیرهن
    هر کس به یاری در سخن، من با دل افگار خود
    عقلم که بودی رهنمون، خندید بر اهل جنون
    من نیز میخندم کنون، بر عقل دعوی وار خود
    گر راز دل ننهفتمی، در خاک و خون کی خفتمی
    هم با طبیبی گفتمی، حال دل بیمار خود
    در جان درون آن تندخو، دایم به دل در گفتگو
    بیچاره من محروم از او، چون دیده از دیدار خود
    تو همچو گل دامنکشان، رفته به گشت بوستان
    پیش تو مسکین باغبان، شرمنده از گلزار خود
    شاهی ز خوبان زد نفس، افتاد در دام هوس
    چون عندلیبان قفس، درمانده از گفتار خود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha