به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیرشاهی سبزواری

امیرشاهی سبزواریغزل هاشمارهٔ ۸۰: سرو تو مگر ز پا نشیند

3100عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سرو تو مگر ز پا نشیند
کاین دل نفسی بجا نشیند
من بودم و دل، تو بردی آن نیز
خود گو که غمت کجا نشیند؟
هر کس که شبی نشست با تو
بسیار به روز ما نشیند
گردی که ز کوی دوست خیزد
بر دیده چو توتیا نشیند
شاهی سگ یار با تو ننشست
کس با چو تویی چرا نشیند؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۹: خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند 2شمارهٔ ۸۰: سرو تو مگر ز پا نشیند 3شمارهٔ ۸۱: بتان که شیوه جور و ستیز میجویند 4شمارهٔ ۸۲: رفتیم، اگر چه دل به غمت دردمند بود 5شمارهٔ ۸۳: شبی که کوی تو ما را مقام خواهد بود 6شمارهٔ ۸۴: آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود 7شمارهٔ ۸۵: عمری دهان تنگ توام در خیال بود 8شمارهٔ ۸۶: رفت آنکه به وصل تو مرا دسترسی بود 9شمارهٔ ۸۷: عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با ...10شمارهٔ ۸۸: سوی باغ آن سرو بالا میرود 11شمارهٔ ۸۹: بی لبت هر دم ز چشم درفشان خون میرو ...12شمارهٔ ۹۰: گر به عمری ز من دلشده ات یاد آید 13شمارهٔ ۹۱: باغ را چون گل رعنا ز سفر باز آید 14شمارهٔ ۹۲: نصیب من ز تو گر درد و آه می آید 15شمارهٔ ۹۳: زلف تو سراسر شکن و تاب نماید 16شمارهٔ ۹۴: چو دل چوگان زلفت در نظر دید 17شمارهٔ ۹۵: با روی تو از سمن که گوید؟18شمارهٔ ۹۶: دل که پیش تو راز میگوید 19شمارهٔ ۹۷: ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار 20شمارهٔ ۹۸: ای به لطف از آب حیوان پاکتر 21شمارهٔ ۹۹: ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر 22شمارهٔ ۱۰۰: سرو ما را هر زمان دل میکشد سوی دگ ...23شمارهٔ ۱۰۱: نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور 24شمارهٔ ۱۰۲: ای سر زلف ترا دلهای مشتاقان اسیر 25شمارهٔ ۱۰۳: سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز 26شمارهٔ ۱۰۴: عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هن ...27شمارهٔ ۱۰۵: غم روی تو دارد دل، همین بس 28شمارهٔ ۱۰۶: ای دوست، شبی به کوی ما باش 29شمارهٔ ۱۰۷: در این گلشن چه سازد بلبل از زاری ...30شمارهٔ ۱۰۸: دلم که چشم تو هر لحظه میزند تیرش 31شمارهٔ ۱۰۹: گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خ ...32شمارهٔ ۱۱۰: هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش 33شمارهٔ ۱۱۱: هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش 34شمارهٔ ۱۱۲: هر که کوی تو ساخت مسکن خویش 35شمارهٔ ۱۱۳: پرده بگشا ز روی چون مه خویش 36شمارهٔ ۱۱۴: کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ 37شمارهٔ ۱۱۵: من که چون شمع از غمت با سوز دل در ...38شمارهٔ ۱۱۶: اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم 39شمارهٔ ۱۱۷: ای خسته ز تو روان مردم 40شمارهٔ ۱۱۸: بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شد ...41شمارهٔ ۱۱۹: چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر ب ...42شمارهٔ ۱۲۰: مهی شد کان رخ زیبا ندیدم 43شمارهٔ ۱۲۱: خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر ش ...44شمارهٔ ۱۲۲: من ار پیش یار آبرویی ندارم 45شمارهٔ ۱۲۳: هر زمان از بیخودی خواهم که آن رو ...46شمارهٔ ۱۲۴: خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو ...47شمارهٔ ۱۲۵: هر شب از مستی بسوی خانه ره گم میک ...48شمارهٔ ۱۲۶: با تو عمری شد که لاف دوستداری میز ...49شمارهٔ ۱۲۷: چمن بشکفت و سبزه خط کشید و سرو با ...50شمارهٔ ۱۲۸: ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم 51شمارهٔ ۱۲۹: هر شب بدل حکایت خود در میان نهم 52شمارهٔ ۱۳۰: بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم 53شمارهٔ ۱۳۱: تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم 54شمارهٔ ۱۳۲: ما دل به چین زلف دلارام بسته ایم 55شمارهٔ ۱۳۳: ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم 56شمارهٔ ۱۳۴: دلا ز عشق بتان چند یار غم باشیم 57شمارهٔ ۱۳۵: ما از حریم وصل تو با خاک در خوشیم 58شمارهٔ ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از ...59شمارهٔ ۱۳۷: جان شد آواره و دل بهر تو افگار هم ...60شمارهٔ ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمیتو ...61شمارهٔ ۱۳۹: مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر ...62شمارهٔ ۱۴۰: ای باد، پرده زان گل نو رسته باز ک ...63شمارهٔ ۱۴۱: چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن ...64شمارهٔ ۱۴۲: تا خط تو برطرف مه آورد شبیخون 65شمارهٔ ۱۴۳: بر طرف مهت غالیه خم بخم است این 66شمارهٔ ۱۴۴: باده گلرنگست و ساقی یار و نوروزی ...67شمارهٔ ۱۴۵: ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او 68شمارهٔ ۱۴۶: عیسی دم است یار و دلم ناتوان از ا ...69شمارهٔ ۱۴۷: ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگ ...70شمارهٔ ۱۴۸: ای در درون خسته نشان خدنگ تو 71شمارهٔ ۱۴۹: رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو 72شمارهٔ ۱۵۰: ای باد صبحدم، خبر یار من بگو 73شمارهٔ ۱۵۱: زهی از خطت نرخ عنبر شکسته 74شمارهٔ ۱۵۲: منم با درد همزانو نشسته 75شمارهٔ ۱۵۳: مائیم و دلی ز دست رفته 76شمارهٔ ۱۵۴: ساقیا، لطفی بکن جامی بده 77شمارهٔ ۱۵۵: من از خاک درت رفتم، متاعم را بغار ...78شمارهٔ ۱۵۶: زهی عشقت آتش بجان در زده 79شمارهٔ ۱۵۷: ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده 80شمارهٔ ۱۵۸: ای دیده بسی فتنه ز بالای تو دیده 81شمارهٔ ۱۵۹: ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره 82شمارهٔ ۱۶۰: تا بسته ای به سلسله مشکبو گره 83شمارهٔ ۱۶۱: عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی 84شمارهٔ ۱۶۲: تا گشودی دو زلف عنبرسای 85شمارهٔ ۱۶۳: ای که با طره پر چین و شکست آمده ا ...86شمارهٔ ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشا ...87شمارهٔ ۱۶۵: زهی روی تو روشن آفتابی 88شمارهٔ ۱۶۶: تا دل به غم عشق گرفتار نیابی 89شمارهٔ ۱۶۷: دلا تا ذوق هجران در نیابی 90شمارهٔ ۱۶۸: ای دل، ار پی به سر کوی ارادت بردی 91شمارهٔ ۱۶۹: دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو ک ...92شمارهٔ ۱۷۰: اگر زلف تو خم در خم نبودی 93شمارهٔ ۱۷۱: لب شیرین شکرخند داری 94شمارهٔ ۱۷۲: دلا از مردمی بویی نداری 95شمارهٔ ۱۷۳: با اهل وفا ز هر چه داری 96شمارهٔ ۱۷۴: مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عی ...97شمارهٔ ۱۷۵: دلا ز نرگس مستانه که میپرسی؟98شمارهٔ ۱۷۶: از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون میک ...99شمارهٔ ۱۷۷: مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی 100شمارهٔ ۱۷۸: ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی 101شمارهٔ ۱۷۹: مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی 102شمارهٔ ۱۸۰: ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی 103شمارهٔ ۱۸۱: ای که در بزم طرب جام دمادم میزنی 104شمارهٔ ۱۸۲: دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟105شمارهٔ ۱۸۳: خال که بر عارض مهوش نهی 106شمارهٔ ۱۸۴: چه حالتست که از حال من نمیپرسی؟107شمارهٔ ۱۸۵: چه شوخیست که در چشم پرفتن داری؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ