خرابیم، از دل ای بیرحم گه گه یاد کن ما را
سگ کوی توایم، آخر بسنگی شاد کن ما را
دلم بار دگر لاف علامی میزند جایی
بیا ای غم بمرگ تو مبارکباد کن ما را
درت کعبه است و ما ارباب حاجت، رحمتی فرما
رخت عید است و ما زندانیان، آزاد کن ما را
بتنهایی بسی خون جگر خوردیم با یادت
تو هم چون با حریفان باده نوشی، یاد کن ما را
نمیدانم چو شاهی غیر عشق این پارسا کاری
خدا را گر تو میدانی بیا ارشاد کن ما را