به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیرشاهی سبزواری

امیرشاهی سبزواریغزل هاشمارهٔ ۴۷: تا دل ز کف اختیار ننهاد

3380عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا دل ز کف اختیار ننهاد
پا بر سر کوی یار ننهاد
دور از تو چه داغ بود کایام
بر جان و دل فکار ننهاد
مرغی که وفای دهر دانست
دل بر گل نوبهار ننهاد
تا بسته زلف او نشد دل
سر بر خط روزگار ننهاد
در عشق تو زان فتاد شاهی
کاول قدم استوار ننهاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۶: دل بهر تو در ملامت افتاد 2شمارهٔ ۴۷: تا دل ز کف اختیار ننهاد 3شمارهٔ ۴۸: باز آی، که دل بی تو سر خویش ندارد 4شمارهٔ ۴۹: باز این سر بی سامان، سودای کسی دار ...5شمارهٔ ۵۰: هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد 6شمارهٔ ۵۱: خدنگ او که بجان مژده هلاک برد 7شمارهٔ ۵۲: خاک من باد از سر کوی تو گر بیرون ب ...8شمارهٔ ۵۳: مرا عشقت از ره برون میبرد 9شمارهٔ ۵۴: دل زلف ترا گرفت، بد کرد 10شمارهٔ ۵۵: گرم عشقت عنان دل نگیرد 11شمارهٔ ۵۶: هر دم ز عشق، بر دل من صد بلا رسد 12شمارهٔ ۵۷: ای خوش آنشب که به بالین من آن ماه ...13شمارهٔ ۵۸: چو سرو قد تو در جویبار دیده رسد 14شمارهٔ ۵۹: کسی کش مهر خوبان کار باشد 15شمارهٔ ۶۰: مبارک، منزلی کان خانه را ماهی چنین ...16شمارهٔ ۶۱: یار خط بر روی زیبا میکشد 17شمارهٔ ۶۲: دل بی رخ تو جانب گلشن نمیکشد 18شمارهٔ ۶۳: باغ را باز مگر مژده گلریز آمد 19شمارهٔ ۶۴: چمن سرسبز شد ساقی، گل و نرگس بباغ ...20شمارهٔ ۶۵: چو شمشاد قدت در گلشن آمد 21شمارهٔ ۶۶: چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند 22شمارهٔ ۶۷: گر من از خاک درت رفتم، دل شیدا بما ...23شمارهٔ ۶۸: ما برفتیم و دل آواره در کویت بماند 24شمارهٔ ۶۹: یار با ما چنانکه بود، نماند 25شمارهٔ ۷۰: تا بر گل تو جعد گره گیر بسته اند 26شمارهٔ ۷۱: ای بیخبر از گریه خونین جگری چند 27شمارهٔ ۷۲: جان به یاد تو یاد کس نکند 28شمارهٔ ۷۳: بیدلان کوی تو مقام کنند 29شمارهٔ ۷۴: عید شد، خوبان بعزم مجلس و می میرون ...30شمارهٔ ۷۵: فصل نوروز است و خلقی سوی صحرا میرو ...31شمارهٔ ۷۶: بزنجیر زلفت دل ماست در بند 32شمارهٔ ۷۷: پیکان غمزه را چو بتان آب میدهند 33شمارهٔ ۷۸: وقت گل، خوبان چو بزم عیش در صحرا ن ...34شمارهٔ ۷۹: خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند 35شمارهٔ ۸۰: سرو تو مگر ز پا نشیند 36شمارهٔ ۸۱: بتان که شیوه جور و ستیز میجویند 37شمارهٔ ۸۲: رفتیم، اگر چه دل به غمت دردمند بود 38شمارهٔ ۸۳: شبی که کوی تو ما را مقام خواهد بود 39شمارهٔ ۸۴: آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود 40شمارهٔ ۸۵: عمری دهان تنگ توام در خیال بود 41شمارهٔ ۸۶: رفت آنکه به وصل تو مرا دسترسی بود 42شمارهٔ ۸۷: عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با ...43شمارهٔ ۸۸: سوی باغ آن سرو بالا میرود 44شمارهٔ ۸۹: بی لبت هر دم ز چشم درفشان خون میرو ...45شمارهٔ ۹۰: گر به عمری ز من دلشده ات یاد آید 46شمارهٔ ۹۱: باغ را چون گل رعنا ز سفر باز آید 47شمارهٔ ۹۲: نصیب من ز تو گر درد و آه می آید 48شمارهٔ ۹۳: زلف تو سراسر شکن و تاب نماید 49شمارهٔ ۹۴: چو دل چوگان زلفت در نظر دید 50شمارهٔ ۹۵: با روی تو از سمن که گوید؟51شمارهٔ ۹۶: دل که پیش تو راز میگوید 52شمارهٔ ۹۷: ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار 53شمارهٔ ۹۸: ای به لطف از آب حیوان پاکتر 54شمارهٔ ۹۹: ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر 55شمارهٔ ۱۰۰: سرو ما را هر زمان دل میکشد سوی دگ ...56شمارهٔ ۱۰۱: نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور 57شمارهٔ ۱۰۲: ای سر زلف ترا دلهای مشتاقان اسیر 58شمارهٔ ۱۰۳: سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز 59شمارهٔ ۱۰۴: عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هن ...60شمارهٔ ۱۰۵: غم روی تو دارد دل، همین بس 61شمارهٔ ۱۰۶: ای دوست، شبی به کوی ما باش 62شمارهٔ ۱۰۷: در این گلشن چه سازد بلبل از زاری ...63شمارهٔ ۱۰۸: دلم که چشم تو هر لحظه میزند تیرش 64شمارهٔ ۱۰۹: گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خ ...65شمارهٔ ۱۱۰: هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش 66شمارهٔ ۱۱۱: هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش 67شمارهٔ ۱۱۲: هر که کوی تو ساخت مسکن خویش 68شمارهٔ ۱۱۳: پرده بگشا ز روی چون مه خویش 69شمارهٔ ۱۱۴: کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ 70شمارهٔ ۱۱۵: من که چون شمع از غمت با سوز دل در ...71شمارهٔ ۱۱۶: اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم 72شمارهٔ ۱۱۷: ای خسته ز تو روان مردم 73شمارهٔ ۱۱۸: بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شد ...74شمارهٔ ۱۱۹: چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر ب ...75شمارهٔ ۱۲۰: مهی شد کان رخ زیبا ندیدم 76شمارهٔ ۱۲۱: خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر ش ...77شمارهٔ ۱۲۲: من ار پیش یار آبرویی ندارم 78شمارهٔ ۱۲۳: هر زمان از بیخودی خواهم که آن رو ...79شمارهٔ ۱۲۴: خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو ...80شمارهٔ ۱۲۵: هر شب از مستی بسوی خانه ره گم میک ...81شمارهٔ ۱۲۶: با تو عمری شد که لاف دوستداری میز ...82شمارهٔ ۱۲۷: چمن بشکفت و سبزه خط کشید و سرو با ...83شمارهٔ ۱۲۸: ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم 84شمارهٔ ۱۲۹: هر شب بدل حکایت خود در میان نهم 85شمارهٔ ۱۳۰: بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم 86شمارهٔ ۱۳۱: تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم 87شمارهٔ ۱۳۲: ما دل به چین زلف دلارام بسته ایم 88شمارهٔ ۱۳۳: ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم 89شمارهٔ ۱۳۴: دلا ز عشق بتان چند یار غم باشیم 90شمارهٔ ۱۳۵: ما از حریم وصل تو با خاک در خوشیم 91شمارهٔ ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از ...92شمارهٔ ۱۳۷: جان شد آواره و دل بهر تو افگار هم ...93شمارهٔ ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمیتو ...94شمارهٔ ۱۳۹: مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر ...95شمارهٔ ۱۴۰: ای باد، پرده زان گل نو رسته باز ک ...96شمارهٔ ۱۴۱: چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن ...97شمارهٔ ۱۴۲: تا خط تو برطرف مه آورد شبیخون 98شمارهٔ ۱۴۳: بر طرف مهت غالیه خم بخم است این 99شمارهٔ ۱۴۴: باده گلرنگست و ساقی یار و نوروزی ...100شمارهٔ ۱۴۵: ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او 101شمارهٔ ۱۴۶: عیسی دم است یار و دلم ناتوان از ا ...102شمارهٔ ۱۴۷: ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگ ...103شمارهٔ ۱۴۸: ای در درون خسته نشان خدنگ تو 104شمارهٔ ۱۴۹: رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو 105شمارهٔ ۱۵۰: ای باد صبحدم، خبر یار من بگو 106شمارهٔ ۱۵۱: زهی از خطت نرخ عنبر شکسته 107شمارهٔ ۱۵۲: منم با درد همزانو نشسته 108شمارهٔ ۱۵۳: مائیم و دلی ز دست رفته 109شمارهٔ ۱۵۴: ساقیا، لطفی بکن جامی بده 110شمارهٔ ۱۵۵: من از خاک درت رفتم، متاعم را بغار ...111شمارهٔ ۱۵۶: زهی عشقت آتش بجان در زده 112شمارهٔ ۱۵۷: ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده 113شمارهٔ ۱۵۸: ای دیده بسی فتنه ز بالای تو دیده 114شمارهٔ ۱۵۹: ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره 115شمارهٔ ۱۶۰: تا بسته ای به سلسله مشکبو گره 116شمارهٔ ۱۶۱: عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی 117شمارهٔ ۱۶۲: تا گشودی دو زلف عنبرسای 118شمارهٔ ۱۶۳: ای که با طره پر چین و شکست آمده ا ...119شمارهٔ ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشا ...120شمارهٔ ۱۶۵: زهی روی تو روشن آفتابی 121شمارهٔ ۱۶۶: تا دل به غم عشق گرفتار نیابی 122شمارهٔ ۱۶۷: دلا تا ذوق هجران در نیابی 123شمارهٔ ۱۶۸: ای دل، ار پی به سر کوی ارادت بردی 124شمارهٔ ۱۶۹: دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو ک ...125شمارهٔ ۱۷۰: اگر زلف تو خم در خم نبودی 126شمارهٔ ۱۷۱: لب شیرین شکرخند داری 127شمارهٔ ۱۷۲: دلا از مردمی بویی نداری 128شمارهٔ ۱۷۳: با اهل وفا ز هر چه داری 129شمارهٔ ۱۷۴: مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عی ...130شمارهٔ ۱۷۵: دلا ز نرگس مستانه که میپرسی؟131شمارهٔ ۱۷۶: از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون میک ...132شمارهٔ ۱۷۷: مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی 133شمارهٔ ۱۷۸: ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی 134شمارهٔ ۱۷۹: مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی 135شمارهٔ ۱۸۰: ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی 136شمارهٔ ۱۸۱: ای که در بزم طرب جام دمادم میزنی 137شمارهٔ ۱۸۲: دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟138شمارهٔ ۱۸۳: خال که بر عارض مهوش نهی 139شمارهٔ ۱۸۴: چه حالتست که از حال من نمیپرسی؟140شمارهٔ ۱۸۵: چه شوخیست که در چشم پرفتن داری؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ