به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیرشاهی سبزواری

امیرشاهی سبزواریغزل هاشمارهٔ ۴۶: دل بهر تو در ملامت افتاد

3110عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل بهر تو در ملامت افتاد
وز عشق بدین علامت افتاد
گشتم به هوس ندیم عشقت
خود عاقبتم ندامت افتاد
ای دل، چو به قامتش فتادی
دیدار تو با قیامت افتاد
او تیغ جفا کشید، لیکن
بر جانب ما غرامت افتاد
گم گشت بکوی عشق، شاهی
زاهد به ره سلامت افتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۵: تا ز شب بر مهت نقاب افتاد 2شمارهٔ ۴۶: دل بهر تو در ملامت افتاد 3شمارهٔ ۴۷: تا دل ز کف اختیار ننهاد 4شمارهٔ ۴۸: باز آی، که دل بی تو سر خویش ندارد 5شمارهٔ ۴۹: باز این سر بی سامان، سودای کسی دار ...6شمارهٔ ۵۰: هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد 7شمارهٔ ۵۱: خدنگ او که بجان مژده هلاک برد 8شمارهٔ ۵۲: خاک من باد از سر کوی تو گر بیرون ب ...9شمارهٔ ۵۳: مرا عشقت از ره برون میبرد 10شمارهٔ ۵۴: دل زلف ترا گرفت، بد کرد 11شمارهٔ ۵۵: گرم عشقت عنان دل نگیرد 12شمارهٔ ۵۶: هر دم ز عشق، بر دل من صد بلا رسد 13شمارهٔ ۵۷: ای خوش آنشب که به بالین من آن ماه ...14شمارهٔ ۵۸: چو سرو قد تو در جویبار دیده رسد 15شمارهٔ ۵۹: کسی کش مهر خوبان کار باشد 16شمارهٔ ۶۰: مبارک، منزلی کان خانه را ماهی چنین ...17شمارهٔ ۶۱: یار خط بر روی زیبا میکشد 18شمارهٔ ۶۲: دل بی رخ تو جانب گلشن نمیکشد 19شمارهٔ ۶۳: باغ را باز مگر مژده گلریز آمد 20شمارهٔ ۶۴: چمن سرسبز شد ساقی، گل و نرگس بباغ ...21شمارهٔ ۶۵: چو شمشاد قدت در گلشن آمد 22شمارهٔ ۶۶: چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند 23شمارهٔ ۶۷: گر من از خاک درت رفتم، دل شیدا بما ...24شمارهٔ ۶۸: ما برفتیم و دل آواره در کویت بماند 25شمارهٔ ۶۹: یار با ما چنانکه بود، نماند 26شمارهٔ ۷۰: تا بر گل تو جعد گره گیر بسته اند 27شمارهٔ ۷۱: ای بیخبر از گریه خونین جگری چند 28شمارهٔ ۷۲: جان به یاد تو یاد کس نکند 29شمارهٔ ۷۳: بیدلان کوی تو مقام کنند 30شمارهٔ ۷۴: عید شد، خوبان بعزم مجلس و می میرون ...31شمارهٔ ۷۵: فصل نوروز است و خلقی سوی صحرا میرو ...32شمارهٔ ۷۶: بزنجیر زلفت دل ماست در بند 33شمارهٔ ۷۷: پیکان غمزه را چو بتان آب میدهند 34شمارهٔ ۷۸: وقت گل، خوبان چو بزم عیش در صحرا ن ...35شمارهٔ ۷۹: خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند 36شمارهٔ ۸۰: سرو تو مگر ز پا نشیند 37شمارهٔ ۸۱: بتان که شیوه جور و ستیز میجویند 38شمارهٔ ۸۲: رفتیم، اگر چه دل به غمت دردمند بود 39شمارهٔ ۸۳: شبی که کوی تو ما را مقام خواهد بود 40شمارهٔ ۸۴: آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود 41شمارهٔ ۸۵: عمری دهان تنگ توام در خیال بود 42شمارهٔ ۸۶: رفت آنکه به وصل تو مرا دسترسی بود 43شمارهٔ ۸۷: عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با ...44شمارهٔ ۸۸: سوی باغ آن سرو بالا میرود 45شمارهٔ ۸۹: بی لبت هر دم ز چشم درفشان خون میرو ...46شمارهٔ ۹۰: گر به عمری ز من دلشده ات یاد آید 47شمارهٔ ۹۱: باغ را چون گل رعنا ز سفر باز آید 48شمارهٔ ۹۲: نصیب من ز تو گر درد و آه می آید 49شمارهٔ ۹۳: زلف تو سراسر شکن و تاب نماید 50شمارهٔ ۹۴: چو دل چوگان زلفت در نظر دید 51شمارهٔ ۹۵: با روی تو از سمن که گوید؟52شمارهٔ ۹۶: دل که پیش تو راز میگوید 53شمارهٔ ۹۷: ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار 54شمارهٔ ۹۸: ای به لطف از آب حیوان پاکتر 55شمارهٔ ۹۹: ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر 56شمارهٔ ۱۰۰: سرو ما را هر زمان دل میکشد سوی دگ ...57شمارهٔ ۱۰۱: نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور 58شمارهٔ ۱۰۲: ای سر زلف ترا دلهای مشتاقان اسیر 59شمارهٔ ۱۰۳: سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز 60شمارهٔ ۱۰۴: عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هن ...61شمارهٔ ۱۰۵: غم روی تو دارد دل، همین بس 62شمارهٔ ۱۰۶: ای دوست، شبی به کوی ما باش 63شمارهٔ ۱۰۷: در این گلشن چه سازد بلبل از زاری ...64شمارهٔ ۱۰۸: دلم که چشم تو هر لحظه میزند تیرش 65شمارهٔ ۱۰۹: گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خ ...66شمارهٔ ۱۱۰: هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش 67شمارهٔ ۱۱۱: هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش 68شمارهٔ ۱۱۲: هر که کوی تو ساخت مسکن خویش 69شمارهٔ ۱۱۳: پرده بگشا ز روی چون مه خویش 70شمارهٔ ۱۱۴: کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ 71شمارهٔ ۱۱۵: من که چون شمع از غمت با سوز دل در ...72شمارهٔ ۱۱۶: اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم 73شمارهٔ ۱۱۷: ای خسته ز تو روان مردم 74شمارهٔ ۱۱۸: بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شد ...75شمارهٔ ۱۱۹: چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر ب ...76شمارهٔ ۱۲۰: مهی شد کان رخ زیبا ندیدم 77شمارهٔ ۱۲۱: خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر ش ...78شمارهٔ ۱۲۲: من ار پیش یار آبرویی ندارم 79شمارهٔ ۱۲۳: هر زمان از بیخودی خواهم که آن رو ...80شمارهٔ ۱۲۴: خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو ...81شمارهٔ ۱۲۵: هر شب از مستی بسوی خانه ره گم میک ...82شمارهٔ ۱۲۶: با تو عمری شد که لاف دوستداری میز ...83شمارهٔ ۱۲۷: چمن بشکفت و سبزه خط کشید و سرو با ...84شمارهٔ ۱۲۸: ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم 85شمارهٔ ۱۲۹: هر شب بدل حکایت خود در میان نهم 86شمارهٔ ۱۳۰: بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم 87شمارهٔ ۱۳۱: تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم 88شمارهٔ ۱۳۲: ما دل به چین زلف دلارام بسته ایم 89شمارهٔ ۱۳۳: ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم 90شمارهٔ ۱۳۴: دلا ز عشق بتان چند یار غم باشیم 91شمارهٔ ۱۳۵: ما از حریم وصل تو با خاک در خوشیم 92شمارهٔ ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از ...93شمارهٔ ۱۳۷: جان شد آواره و دل بهر تو افگار هم ...94شمارهٔ ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمیتو ...95شمارهٔ ۱۳۹: مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر ...96شمارهٔ ۱۴۰: ای باد، پرده زان گل نو رسته باز ک ...97شمارهٔ ۱۴۱: چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن ...98شمارهٔ ۱۴۲: تا خط تو برطرف مه آورد شبیخون 99شمارهٔ ۱۴۳: بر طرف مهت غالیه خم بخم است این 100شمارهٔ ۱۴۴: باده گلرنگست و ساقی یار و نوروزی ...101شمارهٔ ۱۴۵: ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او 102شمارهٔ ۱۴۶: عیسی دم است یار و دلم ناتوان از ا ...103شمارهٔ ۱۴۷: ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگ ...104شمارهٔ ۱۴۸: ای در درون خسته نشان خدنگ تو 105شمارهٔ ۱۴۹: رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو 106شمارهٔ ۱۵۰: ای باد صبحدم، خبر یار من بگو 107شمارهٔ ۱۵۱: زهی از خطت نرخ عنبر شکسته 108شمارهٔ ۱۵۲: منم با درد همزانو نشسته 109شمارهٔ ۱۵۳: مائیم و دلی ز دست رفته 110شمارهٔ ۱۵۴: ساقیا، لطفی بکن جامی بده 111شمارهٔ ۱۵۵: من از خاک درت رفتم، متاعم را بغار ...112شمارهٔ ۱۵۶: زهی عشقت آتش بجان در زده 113شمارهٔ ۱۵۷: ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده 114شمارهٔ ۱۵۸: ای دیده بسی فتنه ز بالای تو دیده 115شمارهٔ ۱۵۹: ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره 116شمارهٔ ۱۶۰: تا بسته ای به سلسله مشکبو گره 117شمارهٔ ۱۶۱: عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی 118شمارهٔ ۱۶۲: تا گشودی دو زلف عنبرسای 119شمارهٔ ۱۶۳: ای که با طره پر چین و شکست آمده ا ...120شمارهٔ ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشا ...121شمارهٔ ۱۶۵: زهی روی تو روشن آفتابی 122شمارهٔ ۱۶۶: تا دل به غم عشق گرفتار نیابی 123شمارهٔ ۱۶۷: دلا تا ذوق هجران در نیابی 124شمارهٔ ۱۶۸: ای دل، ار پی به سر کوی ارادت بردی 125شمارهٔ ۱۶۹: دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو ک ...126شمارهٔ ۱۷۰: اگر زلف تو خم در خم نبودی 127شمارهٔ ۱۷۱: لب شیرین شکرخند داری 128شمارهٔ ۱۷۲: دلا از مردمی بویی نداری 129شمارهٔ ۱۷۳: با اهل وفا ز هر چه داری 130شمارهٔ ۱۷۴: مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عی ...131شمارهٔ ۱۷۵: دلا ز نرگس مستانه که میپرسی؟132شمارهٔ ۱۷۶: از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون میک ...133شمارهٔ ۱۷۷: مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی 134شمارهٔ ۱۷۸: ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی 135شمارهٔ ۱۷۹: مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی 136شمارهٔ ۱۸۰: ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی 137شمارهٔ ۱۸۱: ای که در بزم طرب جام دمادم میزنی 138شمارهٔ ۱۸۲: دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟139شمارهٔ ۱۸۳: خال که بر عارض مهوش نهی 140شمارهٔ ۱۸۴: چه حالتست که از حال من نمیپرسی؟141شمارهٔ ۱۸۵: چه شوخیست که در چشم پرفتن داری؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ