به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیرشاهی سبزواری

امیرشاهی سبزواریغزل هاشمارهٔ ۱۶: دلم گر داشت وقتی خرمیها

3170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلم گر داشت وقتی خرمیها
چو عشق آمد گذشت آن بیغمیها
خزان غم کنون تاراج فرمود
ز گلزار امیدم خرمیها
شب هجرم فکند از همدمان دور
خوشا صبح وصال و همدمیها
مه نو را گر ابروی تو گفتیم
کرمها از تو و از ما کمیها
از آن در شاهی درمانده محروم
رقیبان را بر آن در محرمیها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵: ای در بهار حسن تو گلها و لاله ها 2شمارهٔ ۱۶: دلم گر داشت وقتی خرمیها 3شمارهٔ ۱۷: کجایی ای ز رویت لاله را ناب 4شمارهٔ ۱۸: سروی از باغ ارم سایه بر این خاک ان ...5شمارهٔ ۱۹: خطت که سبزه بر اطراف یاسمین انداخت 6شمارهٔ ۲۰: خطت بر لاله تر مشک چین ریخت 7شمارهٔ ۲۱: منم ز دست تو پا بسته در کمند ارادت 8شمارهٔ ۲۲: چو سبزه ترت از برگ یاسمین برخاست 9شمارهٔ ۲۳: تا خاک آستانه جانان مقام ماست 10شمارهٔ ۲۴: خطش بگرد عارض مهوش برآمده است 11شمارهٔ ۲۵: بازم خدنگ غمزه زنی بر دل آمده است 12شمارهٔ ۲۶: مرا در عشق بهبودی نمانده است 13شمارهٔ ۲۷: ابرو ز من متاب، که دل دردمند تست 14شمارهٔ ۲۸: چشم ستمگرت که بخون در کمین نشست 15شمارهٔ ۲۹: جفای تو بر دل بغایت خوشست 16شمارهٔ ۳۰: خلق را دلها کباب از چشم پر خون منس ...17شمارهٔ ۳۱: مرا سری است که بر خاک آستانه اوست 18شمارهٔ ۳۲: گر نمیسوزد دلم، این آه درد آلود چی ...19شمارهٔ ۳۳: با طره تو سنبل شوریده حال چیست؟20شمارهٔ ۳۴: کدام دل که ز عشقت اسیر محنت نیست؟21شمارهٔ ۳۵: کدام عشوه که در چشم پر خمار تو نیس ...22شمارهٔ ۳۶: مرا گر با تو روی همدمی نیست 23شمارهٔ ۳۷: امروز نسیم سحری بوی دگر داشت 24شمارهٔ ۳۸: دوش از رخ تو بزم گدایان چراغ داشت 25شمارهٔ ۳۹: صبا تا ز زلف تو بویی نداشت 26شمارهٔ ۴۰: وقتی دل آواره در آن کو گذری داشت 27شمارهٔ ۴۱: عمر بگذشت و دلم جز عاشقی کاری نیاف ...28شمارهٔ ۴۲: ساقی، به غم تو عقل و جان رفت 29شمارهٔ ۴۳: کسی که عاشق روی تو شد بباغ نرفت 30شمارهٔ ۴۴: ای دل ایام هجر شد بنیاد 31شمارهٔ ۴۵: تا ز شب بر مهت نقاب افتاد 32شمارهٔ ۴۶: دل بهر تو در ملامت افتاد 33شمارهٔ ۴۷: تا دل ز کف اختیار ننهاد 34شمارهٔ ۴۸: باز آی، که دل بی تو سر خویش ندارد 35شمارهٔ ۴۹: باز این سر بی سامان، سودای کسی دار ...36شمارهٔ ۵۰: هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد 37شمارهٔ ۵۱: خدنگ او که بجان مژده هلاک برد 38شمارهٔ ۵۲: خاک من باد از سر کوی تو گر بیرون ب ...39شمارهٔ ۵۳: مرا عشقت از ره برون میبرد 40شمارهٔ ۵۴: دل زلف ترا گرفت، بد کرد 41شمارهٔ ۵۵: گرم عشقت عنان دل نگیرد 42شمارهٔ ۵۶: هر دم ز عشق، بر دل من صد بلا رسد 43شمارهٔ ۵۷: ای خوش آنشب که به بالین من آن ماه ...44شمارهٔ ۵۸: چو سرو قد تو در جویبار دیده رسد 45شمارهٔ ۵۹: کسی کش مهر خوبان کار باشد 46شمارهٔ ۶۰: مبارک، منزلی کان خانه را ماهی چنین ...47شمارهٔ ۶۱: یار خط بر روی زیبا میکشد 48شمارهٔ ۶۲: دل بی رخ تو جانب گلشن نمیکشد 49شمارهٔ ۶۳: باغ را باز مگر مژده گلریز آمد 50شمارهٔ ۶۴: چمن سرسبز شد ساقی، گل و نرگس بباغ ...51شمارهٔ ۶۵: چو شمشاد قدت در گلشن آمد 52شمارهٔ ۶۶: چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند 53شمارهٔ ۶۷: گر من از خاک درت رفتم، دل شیدا بما ...54شمارهٔ ۶۸: ما برفتیم و دل آواره در کویت بماند 55شمارهٔ ۶۹: یار با ما چنانکه بود، نماند 56شمارهٔ ۷۰: تا بر گل تو جعد گره گیر بسته اند 57شمارهٔ ۷۱: ای بیخبر از گریه خونین جگری چند 58شمارهٔ ۷۲: جان به یاد تو یاد کس نکند 59شمارهٔ ۷۳: بیدلان کوی تو مقام کنند 60شمارهٔ ۷۴: عید شد، خوبان بعزم مجلس و می میرون ...61شمارهٔ ۷۵: فصل نوروز است و خلقی سوی صحرا میرو ...62شمارهٔ ۷۶: بزنجیر زلفت دل ماست در بند 63شمارهٔ ۷۷: پیکان غمزه را چو بتان آب میدهند 64شمارهٔ ۷۸: وقت گل، خوبان چو بزم عیش در صحرا ن ...65شمارهٔ ۷۹: خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند 66شمارهٔ ۸۰: سرو تو مگر ز پا نشیند 67شمارهٔ ۸۱: بتان که شیوه جور و ستیز میجویند 68شمارهٔ ۸۲: رفتیم، اگر چه دل به غمت دردمند بود 69شمارهٔ ۸۳: شبی که کوی تو ما را مقام خواهد بود 70شمارهٔ ۸۴: آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود 71شمارهٔ ۸۵: عمری دهان تنگ توام در خیال بود 72شمارهٔ ۸۶: رفت آنکه به وصل تو مرا دسترسی بود 73شمارهٔ ۸۷: عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با ...74شمارهٔ ۸۸: سوی باغ آن سرو بالا میرود 75شمارهٔ ۸۹: بی لبت هر دم ز چشم درفشان خون میرو ...76شمارهٔ ۹۰: گر به عمری ز من دلشده ات یاد آید 77شمارهٔ ۹۱: باغ را چون گل رعنا ز سفر باز آید 78شمارهٔ ۹۲: نصیب من ز تو گر درد و آه می آید 79شمارهٔ ۹۳: زلف تو سراسر شکن و تاب نماید 80شمارهٔ ۹۴: چو دل چوگان زلفت در نظر دید 81شمارهٔ ۹۵: با روی تو از سمن که گوید؟82شمارهٔ ۹۶: دل که پیش تو راز میگوید 83شمارهٔ ۹۷: ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار 84شمارهٔ ۹۸: ای به لطف از آب حیوان پاکتر 85شمارهٔ ۹۹: ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر 86شمارهٔ ۱۰۰: سرو ما را هر زمان دل میکشد سوی دگ ...87شمارهٔ ۱۰۱: نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور 88شمارهٔ ۱۰۲: ای سر زلف ترا دلهای مشتاقان اسیر 89شمارهٔ ۱۰۳: سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز 90شمارهٔ ۱۰۴: عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هن ...91شمارهٔ ۱۰۵: غم روی تو دارد دل، همین بس 92شمارهٔ ۱۰۶: ای دوست، شبی به کوی ما باش 93شمارهٔ ۱۰۷: در این گلشن چه سازد بلبل از زاری ...94شمارهٔ ۱۰۸: دلم که چشم تو هر لحظه میزند تیرش 95شمارهٔ ۱۰۹: گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خ ...96شمارهٔ ۱۱۰: هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش 97شمارهٔ ۱۱۱: هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش 98شمارهٔ ۱۱۲: هر که کوی تو ساخت مسکن خویش 99شمارهٔ ۱۱۳: پرده بگشا ز روی چون مه خویش 100شمارهٔ ۱۱۴: کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ 101شمارهٔ ۱۱۵: من که چون شمع از غمت با سوز دل در ...102شمارهٔ ۱۱۶: اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم 103شمارهٔ ۱۱۷: ای خسته ز تو روان مردم 104شمارهٔ ۱۱۸: بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شد ...105شمارهٔ ۱۱۹: چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر ب ...106شمارهٔ ۱۲۰: مهی شد کان رخ زیبا ندیدم 107شمارهٔ ۱۲۱: خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر ش ...108شمارهٔ ۱۲۲: من ار پیش یار آبرویی ندارم 109شمارهٔ ۱۲۳: هر زمان از بیخودی خواهم که آن رو ...110شمارهٔ ۱۲۴: خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو ...111شمارهٔ ۱۲۵: هر شب از مستی بسوی خانه ره گم میک ...112شمارهٔ ۱۲۶: با تو عمری شد که لاف دوستداری میز ...113شمارهٔ ۱۲۷: چمن بشکفت و سبزه خط کشید و سرو با ...114شمارهٔ ۱۲۸: ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم 115شمارهٔ ۱۲۹: هر شب بدل حکایت خود در میان نهم 116شمارهٔ ۱۳۰: بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم 117شمارهٔ ۱۳۱: تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم 118شمارهٔ ۱۳۲: ما دل به چین زلف دلارام بسته ایم 119شمارهٔ ۱۳۳: ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم 120شمارهٔ ۱۳۴: دلا ز عشق بتان چند یار غم باشیم 121شمارهٔ ۱۳۵: ما از حریم وصل تو با خاک در خوشیم 122شمارهٔ ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از ...123شمارهٔ ۱۳۷: جان شد آواره و دل بهر تو افگار هم ...124شمارهٔ ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمیتو ...125شمارهٔ ۱۳۹: مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر ...126شمارهٔ ۱۴۰: ای باد، پرده زان گل نو رسته باز ک ...127شمارهٔ ۱۴۱: چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن ...128شمارهٔ ۱۴۲: تا خط تو برطرف مه آورد شبیخون 129شمارهٔ ۱۴۳: بر طرف مهت غالیه خم بخم است این 130شمارهٔ ۱۴۴: باده گلرنگست و ساقی یار و نوروزی ...131شمارهٔ ۱۴۵: ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او 132شمارهٔ ۱۴۶: عیسی دم است یار و دلم ناتوان از ا ...133شمارهٔ ۱۴۷: ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگ ...134شمارهٔ ۱۴۸: ای در درون خسته نشان خدنگ تو 135شمارهٔ ۱۴۹: رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو 136شمارهٔ ۱۵۰: ای باد صبحدم، خبر یار من بگو 137شمارهٔ ۱۵۱: زهی از خطت نرخ عنبر شکسته 138شمارهٔ ۱۵۲: منم با درد همزانو نشسته 139شمارهٔ ۱۵۳: مائیم و دلی ز دست رفته 140شمارهٔ ۱۵۴: ساقیا، لطفی بکن جامی بده 141شمارهٔ ۱۵۵: من از خاک درت رفتم، متاعم را بغار ...142شمارهٔ ۱۵۶: زهی عشقت آتش بجان در زده 143شمارهٔ ۱۵۷: ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده 144شمارهٔ ۱۵۸: ای دیده بسی فتنه ز بالای تو دیده 145شمارهٔ ۱۵۹: ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره 146شمارهٔ ۱۶۰: تا بسته ای به سلسله مشکبو گره 147شمارهٔ ۱۶۱: عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی 148شمارهٔ ۱۶۲: تا گشودی دو زلف عنبرسای 149شمارهٔ ۱۶۳: ای که با طره پر چین و شکست آمده ا ...150شمارهٔ ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشا ...151شمارهٔ ۱۶۵: زهی روی تو روشن آفتابی 152شمارهٔ ۱۶۶: تا دل به غم عشق گرفتار نیابی 153شمارهٔ ۱۶۷: دلا تا ذوق هجران در نیابی 154شمارهٔ ۱۶۸: ای دل، ار پی به سر کوی ارادت بردی 155شمارهٔ ۱۶۹: دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو ک ...156شمارهٔ ۱۷۰: اگر زلف تو خم در خم نبودی 157شمارهٔ ۱۷۱: لب شیرین شکرخند داری 158شمارهٔ ۱۷۲: دلا از مردمی بویی نداری 159شمارهٔ ۱۷۳: با اهل وفا ز هر چه داری 160شمارهٔ ۱۷۴: مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عی ...161شمارهٔ ۱۷۵: دلا ز نرگس مستانه که میپرسی؟162شمارهٔ ۱۷۶: از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون میک ...163شمارهٔ ۱۷۷: مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی 164شمارهٔ ۱۷۸: ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی 165شمارهٔ ۱۷۹: مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی 166شمارهٔ ۱۸۰: ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی 167شمارهٔ ۱۸۱: ای که در بزم طرب جام دمادم میزنی 168شمارهٔ ۱۸۲: دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟169شمارهٔ ۱۸۳: خال که بر عارض مهوش نهی 170شمارهٔ ۱۸۴: چه حالتست که از حال من نمیپرسی؟171شمارهٔ ۱۸۵: چه شوخیست که در چشم پرفتن داری؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ