به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیرشاهی سبزواری

امیرشاهی سبزواریغزل هاشمارهٔ ۴۳: کسی که عاشق روی تو شد بباغ نرفت

3370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کسی که عاشق روی تو شد بباغ نرفت
هوای کوی تواش هرگز از دماغ نرفت
دلی که با تو به غوغای عاشقی خو کرد
ز کوی تفرقه در گوشه فراغ نرفت
چو لاله دلق می آلود را زنم آتش
کز آب دیده بشستم بسی و داغ نرفت
دلا بسوز، چو سودای زلف او داری
کسی بخانه تاریک بی چراغ نرفت
نرفت ناله شاهی به گفتگوی رقیب
غزلسرایی بلبل به بانگ زاغ نرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲: ساقی، به غم تو عقل و جان رفت 2شمارهٔ ۴۳: کسی که عاشق روی تو شد بباغ نرفت 3شمارهٔ ۴۴: ای دل ایام هجر شد بنیاد 4شمارهٔ ۴۵: تا ز شب بر مهت نقاب افتاد 5شمارهٔ ۴۶: دل بهر تو در ملامت افتاد 6شمارهٔ ۴۷: تا دل ز کف اختیار ننهاد 7شمارهٔ ۴۸: باز آی، که دل بی تو سر خویش ندارد 8شمارهٔ ۴۹: باز این سر بی سامان، سودای کسی دار ...9شمارهٔ ۵۰: هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد 10شمارهٔ ۵۱: خدنگ او که بجان مژده هلاک برد 11شمارهٔ ۵۲: خاک من باد از سر کوی تو گر بیرون ب ...12شمارهٔ ۵۳: مرا عشقت از ره برون میبرد 13شمارهٔ ۵۴: دل زلف ترا گرفت، بد کرد 14شمارهٔ ۵۵: گرم عشقت عنان دل نگیرد 15شمارهٔ ۵۶: هر دم ز عشق، بر دل من صد بلا رسد 16شمارهٔ ۵۷: ای خوش آنشب که به بالین من آن ماه ...17شمارهٔ ۵۸: چو سرو قد تو در جویبار دیده رسد 18شمارهٔ ۵۹: کسی کش مهر خوبان کار باشد 19شمارهٔ ۶۰: مبارک، منزلی کان خانه را ماهی چنین ...20شمارهٔ ۶۱: یار خط بر روی زیبا میکشد 21شمارهٔ ۶۲: دل بی رخ تو جانب گلشن نمیکشد 22شمارهٔ ۶۳: باغ را باز مگر مژده گلریز آمد 23شمارهٔ ۶۴: چمن سرسبز شد ساقی، گل و نرگس بباغ ...24شمارهٔ ۶۵: چو شمشاد قدت در گلشن آمد 25شمارهٔ ۶۶: چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند 26شمارهٔ ۶۷: گر من از خاک درت رفتم، دل شیدا بما ...27شمارهٔ ۶۸: ما برفتیم و دل آواره در کویت بماند 28شمارهٔ ۶۹: یار با ما چنانکه بود، نماند 29شمارهٔ ۷۰: تا بر گل تو جعد گره گیر بسته اند 30شمارهٔ ۷۱: ای بیخبر از گریه خونین جگری چند 31شمارهٔ ۷۲: جان به یاد تو یاد کس نکند 32شمارهٔ ۷۳: بیدلان کوی تو مقام کنند 33شمارهٔ ۷۴: عید شد، خوبان بعزم مجلس و می میرون ...34شمارهٔ ۷۵: فصل نوروز است و خلقی سوی صحرا میرو ...35شمارهٔ ۷۶: بزنجیر زلفت دل ماست در بند 36شمارهٔ ۷۷: پیکان غمزه را چو بتان آب میدهند 37شمارهٔ ۷۸: وقت گل، خوبان چو بزم عیش در صحرا ن ...38شمارهٔ ۷۹: خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند 39شمارهٔ ۸۰: سرو تو مگر ز پا نشیند 40شمارهٔ ۸۱: بتان که شیوه جور و ستیز میجویند 41شمارهٔ ۸۲: رفتیم، اگر چه دل به غمت دردمند بود 42شمارهٔ ۸۳: شبی که کوی تو ما را مقام خواهد بود 43شمارهٔ ۸۴: آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود 44شمارهٔ ۸۵: عمری دهان تنگ توام در خیال بود 45شمارهٔ ۸۶: رفت آنکه به وصل تو مرا دسترسی بود 46شمارهٔ ۸۷: عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با ...47شمارهٔ ۸۸: سوی باغ آن سرو بالا میرود 48شمارهٔ ۸۹: بی لبت هر دم ز چشم درفشان خون میرو ...49شمارهٔ ۹۰: گر به عمری ز من دلشده ات یاد آید 50شمارهٔ ۹۱: باغ را چون گل رعنا ز سفر باز آید 51شمارهٔ ۹۲: نصیب من ز تو گر درد و آه می آید 52شمارهٔ ۹۳: زلف تو سراسر شکن و تاب نماید 53شمارهٔ ۹۴: چو دل چوگان زلفت در نظر دید 54شمارهٔ ۹۵: با روی تو از سمن که گوید؟55شمارهٔ ۹۶: دل که پیش تو راز میگوید 56شمارهٔ ۹۷: ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار 57شمارهٔ ۹۸: ای به لطف از آب حیوان پاکتر 58شمارهٔ ۹۹: ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر 59شمارهٔ ۱۰۰: سرو ما را هر زمان دل میکشد سوی دگ ...60شمارهٔ ۱۰۱: نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور 61شمارهٔ ۱۰۲: ای سر زلف ترا دلهای مشتاقان اسیر 62شمارهٔ ۱۰۳: سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز 63شمارهٔ ۱۰۴: عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هن ...64شمارهٔ ۱۰۵: غم روی تو دارد دل، همین بس 65شمارهٔ ۱۰۶: ای دوست، شبی به کوی ما باش 66شمارهٔ ۱۰۷: در این گلشن چه سازد بلبل از زاری ...67شمارهٔ ۱۰۸: دلم که چشم تو هر لحظه میزند تیرش 68شمارهٔ ۱۰۹: گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خ ...69شمارهٔ ۱۱۰: هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش 70شمارهٔ ۱۱۱: هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش 71شمارهٔ ۱۱۲: هر که کوی تو ساخت مسکن خویش 72شمارهٔ ۱۱۳: پرده بگشا ز روی چون مه خویش 73شمارهٔ ۱۱۴: کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ 74شمارهٔ ۱۱۵: من که چون شمع از غمت با سوز دل در ...75شمارهٔ ۱۱۶: اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم 76شمارهٔ ۱۱۷: ای خسته ز تو روان مردم 77شمارهٔ ۱۱۸: بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شد ...78شمارهٔ ۱۱۹: چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر ب ...79شمارهٔ ۱۲۰: مهی شد کان رخ زیبا ندیدم 80شمارهٔ ۱۲۱: خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر ش ...81شمارهٔ ۱۲۲: من ار پیش یار آبرویی ندارم 82شمارهٔ ۱۲۳: هر زمان از بیخودی خواهم که آن رو ...83شمارهٔ ۱۲۴: خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو ...84شمارهٔ ۱۲۵: هر شب از مستی بسوی خانه ره گم میک ...85شمارهٔ ۱۲۶: با تو عمری شد که لاف دوستداری میز ...86شمارهٔ ۱۲۷: چمن بشکفت و سبزه خط کشید و سرو با ...87شمارهٔ ۱۲۸: ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم 88شمارهٔ ۱۲۹: هر شب بدل حکایت خود در میان نهم 89شمارهٔ ۱۳۰: بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم 90شمارهٔ ۱۳۱: تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم 91شمارهٔ ۱۳۲: ما دل به چین زلف دلارام بسته ایم 92شمارهٔ ۱۳۳: ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم 93شمارهٔ ۱۳۴: دلا ز عشق بتان چند یار غم باشیم 94شمارهٔ ۱۳۵: ما از حریم وصل تو با خاک در خوشیم 95شمارهٔ ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از ...96شمارهٔ ۱۳۷: جان شد آواره و دل بهر تو افگار هم ...97شمارهٔ ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمیتو ...98شمارهٔ ۱۳۹: مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر ...99شمارهٔ ۱۴۰: ای باد، پرده زان گل نو رسته باز ک ...100شمارهٔ ۱۴۱: چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن ...101شمارهٔ ۱۴۲: تا خط تو برطرف مه آورد شبیخون 102شمارهٔ ۱۴۳: بر طرف مهت غالیه خم بخم است این 103شمارهٔ ۱۴۴: باده گلرنگست و ساقی یار و نوروزی ...104شمارهٔ ۱۴۵: ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او 105شمارهٔ ۱۴۶: عیسی دم است یار و دلم ناتوان از ا ...106شمارهٔ ۱۴۷: ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگ ...107شمارهٔ ۱۴۸: ای در درون خسته نشان خدنگ تو 108شمارهٔ ۱۴۹: رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو 109شمارهٔ ۱۵۰: ای باد صبحدم، خبر یار من بگو 110شمارهٔ ۱۵۱: زهی از خطت نرخ عنبر شکسته 111شمارهٔ ۱۵۲: منم با درد همزانو نشسته 112شمارهٔ ۱۵۳: مائیم و دلی ز دست رفته 113شمارهٔ ۱۵۴: ساقیا، لطفی بکن جامی بده 114شمارهٔ ۱۵۵: من از خاک درت رفتم، متاعم را بغار ...115شمارهٔ ۱۵۶: زهی عشقت آتش بجان در زده 116شمارهٔ ۱۵۷: ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده 117شمارهٔ ۱۵۸: ای دیده بسی فتنه ز بالای تو دیده 118شمارهٔ ۱۵۹: ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره 119شمارهٔ ۱۶۰: تا بسته ای به سلسله مشکبو گره 120شمارهٔ ۱۶۱: عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی 121شمارهٔ ۱۶۲: تا گشودی دو زلف عنبرسای 122شمارهٔ ۱۶۳: ای که با طره پر چین و شکست آمده ا ...123شمارهٔ ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشا ...124شمارهٔ ۱۶۵: زهی روی تو روشن آفتابی 125شمارهٔ ۱۶۶: تا دل به غم عشق گرفتار نیابی 126شمارهٔ ۱۶۷: دلا تا ذوق هجران در نیابی 127شمارهٔ ۱۶۸: ای دل، ار پی به سر کوی ارادت بردی 128شمارهٔ ۱۶۹: دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو ک ...129شمارهٔ ۱۷۰: اگر زلف تو خم در خم نبودی 130شمارهٔ ۱۷۱: لب شیرین شکرخند داری 131شمارهٔ ۱۷۲: دلا از مردمی بویی نداری 132شمارهٔ ۱۷۳: با اهل وفا ز هر چه داری 133شمارهٔ ۱۷۴: مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عی ...134شمارهٔ ۱۷۵: دلا ز نرگس مستانه که میپرسی؟135شمارهٔ ۱۷۶: از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون میک ...136شمارهٔ ۱۷۷: مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی 137شمارهٔ ۱۷۸: ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی 138شمارهٔ ۱۷۹: مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی 139شمارهٔ ۱۸۰: ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی 140شمارهٔ ۱۸۱: ای که در بزم طرب جام دمادم میزنی 141شمارهٔ ۱۸۲: دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟142شمارهٔ ۱۸۳: خال که بر عارض مهوش نهی 143شمارهٔ ۱۸۴: چه حالتست که از حال من نمیپرسی؟144شمارهٔ ۱۸۵: چه شوخیست که در چشم پرفتن داری؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ