کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرگز به درد دوست دل ما ز جا نرفت
    رنجور عشق او سوی دارالشفا نرفت
    بیمار چشم و خسته آن غمزه بر زبان
    نام ثفا تبرد و به فکر دوا نرفت
    بر جان ز غمزهای نو بیش از هزار تیر
    آید صد آفرین که خدنگی خطا نرفت
    در صیدگاه چشم تو از حلقه های زلف
    مرغی ندیده ام که به دام بلا نرفت
    از سالکان راه نو کی یی سرشک و آه
    نهاد پا بر آب و به روی هوا نرفت
    آنرا که پای بود نداد این طلب ز دست
    وآنکسی که چشم داشت در این راه به پا نرفت
    زین آستان نبرد پناهی به کی کمال
    درویش کوی تو به در پادشا نرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha