سرخوش است ای پسر مرا باتو
کشت چشم توأم نه تنها تو
بر در و بام دل چه گردد جان
او درین خانه باش گو یا تو
کوثر و سلسبیل هر دو روان
شده پنهان چو گشته پیدا تو
واعظا چند خوانیم به بهشت
استا ن برای ما ازو نگذریم فرما نو
گل فروتر نشانده اند از سرو
بر گذشته ازو به بالا تو
گفته شیرین لبان ترا در روی
مگسانیم ما و حلوا تو
نوخطان در جواب نامه کمال
لا نوشتند جمله الأ تو