به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه

1220عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چندین چه بلا و درد است این آه
از عشق تو بر دل من ای ماه
از مجمر سینه می بر آرم
هر لحظه هزار نکهت آه
در راه غمش به سر رو ای دل
کاین است طریق و شرط این راه
دل رفت به چاه لعلش از زلف
کس چون برود بشب تک چاه
باور ز من ارنداری ای جان
اینک به درست ثم بالله
کاین عشق تو با کمال بیدل
چون آتش و موم هست با کاه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 2شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 3شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 4شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 5شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 6شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 7شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 8شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...9شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...10شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 11شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 12شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 13شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 14شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 15شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 16شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 17شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 18شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...19شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 20شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...21شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...22شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 23شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 24شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 25شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 26شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 27شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 28شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 29شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 30شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 31شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 32شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 33شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...34شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 35شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...36شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 37شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 38شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 39شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...40شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 41شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 42شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 43شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 44شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...45شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...46شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 47شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 48شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 49شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 50شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...51شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...52شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 53شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 54شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 55شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 56شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 57شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 58شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 59شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 60شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 61شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...62شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 63شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 64شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 65شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 66شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 67شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 68شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 69شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 70شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 71شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 72شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 73شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 74شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...75شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 76شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...77شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 78شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...79شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...80شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 81شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 82شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 83شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 84شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...85شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 86شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 87شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 88شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...89شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 90شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 91شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 92شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 93شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 94شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 95شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...96شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 97شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 98شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 99شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 100شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 101شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 102شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 103شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 104شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...105شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 106شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 107شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 108شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 109شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 110شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 111شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 112شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...113شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...114شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 115شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 116شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...117شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 118شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 119شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 120شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 121شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 122شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 123شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 124شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...125شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...126شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 127شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 128شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...129شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...130شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 131شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...132شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 133شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 134شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...135شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...136شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 137شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...138شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 139شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 140شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 141شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...142شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...143شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ