کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل که سودای تو می پخت کبابش کردی
    بود غمخانه دیرینه خرابش کردی
    دیده کز گریه بسیار تهی گشت ز اشک
    از لب و عارض تره باز پر آبش کردی
    بر سرشکم ز تو افتاد مگر عکس سهیل
    زانکه غلطیده تر از در خوشابش کردی
    چشم خونریز تو در کشتن صاحب نظران
    داشت در سرکه کنند نار عتابش کردی
    ناوک غمزه نو سوی دل غمزدگان
    تیز تر رفت ز پیکان چو شتابش کردی
    نشد از رحمت نو عاشق صادق نومید
    سالها دور ز خود گرچه عذابش کردی
    پیش رندان همگی عیب نو پوشید کمال
    خرة زهد که رنگین بشرابش کردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha