کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل من عاشق باریست که گفتن نتوان
    روز و شب در پی کاریست که گفتن نتوان
    این همه چهره که کردیم به خونابه نگار
    از غم روی نگاریست که گفتن نتوان
    دیده زاندم که زخون خاک درت شست به اشک
    بر دل از دیده غباریست که گفتن نتوان
    دامنه چون تو گلی کی به کف آرم که رقیب
    در تو آویخته خاریست که گفتن نتوان
    چشم خونریز ترا دوش به خونم که بریخت
    در سر امروز خماریست که گفتن نتوان
    با نوای سنگدل از من که رساند که مرا
    بر دل از هجر تو باریست که گفتن نتوان
    سهل مشمر که به زلف تو در افتاد کمال
    که درین دام شکاریست که گفتن نتوان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha