به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان

1190عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

راز عشقت ز دل آمد به زبان
مهر در ذره نهفتن نتوان
گفتی از چشم تو خون می آید
هرچه می آید ازو در گذران
دهنت دیدم و گفتم شکر است
گفتمت هرچه خوش آمد به دهانه
الاف اگر زد به قدت سرو چمن
گویش اینک گز و اینک میدان
نسبت روی تو کردیم به ماه
ماه چرخی بزد از شادی آن
گفته خون تو ریزیم و کمال
از انتظارم چه کشی باش بر آن
حاکمی خواه بکش خواه ببخش
بندهامه خواه بخوان خواه بران

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 2شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 3شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 4شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...5شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...6شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...7شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 8شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...9شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...10شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 11شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 12شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 13شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...14شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 15شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 16شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 17شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...18شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 19شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 20شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...21شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 22شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...23شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 24شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 25شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 26شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...27شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 28شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...29شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 30شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...31شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...32شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 33شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 34شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...35شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 36شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...37شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 38شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 39شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 40شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 41شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 42شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 43شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 44شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 45شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 46شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 47شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 48شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 49شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 50شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 51شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 52شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 53شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 54شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 55شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...56شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 57شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...58شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 59شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...60شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 61شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 62شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...63شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...64شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 65شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 66شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 67شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 68شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 69شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 70شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 71شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 72شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 73شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 74شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 75شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 76شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 77شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 78شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 79شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 80شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 81شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 82شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 83شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 84شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 85شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 86شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 87شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 88شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 89شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 90شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 91شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 92شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...93شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...94شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 95شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 96شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 97شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 98شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 99شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 100شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 101شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 102شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...103شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 104شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...105شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...106شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 107شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 108شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 109شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 110شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 111شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 112شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 113شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 114شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 115شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 116شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 117شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...118شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 119شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...120شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 121شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 122شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 123شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...124شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 125شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 126شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 127شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 128شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...129شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...130شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 131شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 132شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 133شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 134شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...135شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...136شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 137شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 138شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 139شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 140شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 141شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 142شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 143شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 144شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 145شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...146شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 147شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 148شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 149شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 150شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 151شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 152شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 153شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 154شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 155شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 156شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 157شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 158شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...159شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 160شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...161شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 162شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...163شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...164شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 165شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 166شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 167شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 168شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...169شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 170شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 171شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 172شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...173شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 174شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 175شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 176شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 177شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 178شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 179شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...180شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 181شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 182شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 183شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 184شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 185شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 186شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 187شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 188شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...189شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 190شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 191شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 192شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 193شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 194شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 195شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 196شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...197شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...198شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 199شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 200شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...201شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 202شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 203شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 204شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 205شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 206شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 207شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 208شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...209شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...210شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 211شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 212شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...213شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...214شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 215شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...216شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 217شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 218شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...219شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...220شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 221شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...222شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 223شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 224شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 225شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...226شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...227شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ