به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن

1220عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر دمی با دگری ناز مکن
چشم بر روی خسان باز مکن
چون نصیبی دهی از درد مرا
دگری را بمن انباز مکن ناز کن
می کنم ناز دگر از تو نیاز
بار دگر ناز مکن مدد مردم غماز مکن
غمزه را جانب من نیز مساز
آن نخستین ز من آغاز مکن
چون کنی ترک جفای همه کس
بازش از کبر سرافراز مکن
گفته خاک ره ماست کمال
خاک را این همه اعزاز مکن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...2شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 3شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...4شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 5شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 6شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 7شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 8شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 9شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 10شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 11شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 12شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 13شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 14شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 15شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 16شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 17شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 18شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 19شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 20شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 21شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 22شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...23شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 24شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...25شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 26شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...27شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 28شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 29شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...30شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...31شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 32شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 33شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 34شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 35شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 36شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 37شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 38شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 39شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 40شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 41شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 42شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 43شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 44شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 45شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 46شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 47شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 48شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 49شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 50شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 51شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 52شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 53شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 54شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 55شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 56شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 57شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 58شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 59شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...60شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...61شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 62شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 63شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 64شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 65شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 66شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 67شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 68شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 69شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...70شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 71شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...72شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...73شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 74شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 75شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 76شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 77شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 78شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 79شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 80شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 81شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 82شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 83شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 84شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...85شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 86شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...87شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 88شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 89شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 90شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...91شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 92شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 93شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 94شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 95شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...96شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...97شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 98شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 99شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 100شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 101شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...102شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...103شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 104شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 105شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 106شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 107شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 108شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 109شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 110شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 111شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 112شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...113شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 114شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 115شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 116شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 117شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 118شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 119شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 120شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 121شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 122شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 123شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 124شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 125شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...126شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 127شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...128شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 129شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...130شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...131شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 132شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 133شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 134شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 135شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...136شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 137شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 138شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 139شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...140شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 141شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 142شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 143شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 144شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 145شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 146شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...147شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 148شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 149شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 150شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 151شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 152شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 153شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 154شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 155شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...156شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 157شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 158شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 159شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 160شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 161شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 162شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 163شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...164شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...165شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 166شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 167شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...168شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 169شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 170شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 171شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 172شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 173شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 174شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 175شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...176شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...177شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 178شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 179شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...180شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...181شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 182شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...183شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 184شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 185شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...186شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...187شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 188شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...189شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 190شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 191شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 192شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...193شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...194شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ