به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو

1190عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل سوی او رفت جان هم گو برو
جان و سر گو در سر دلجو
گر سر شوریده چون گو برفت
برو بر سر چوگان زلفش گو
تا نیفتد راز ما برروی روز
برو ای سرشک امشب ز پیش رو برو
جوی چشم آب روان دارد هنوز
گر ملولی لب لب این جو برو
ای دل از جام عدم دل برمگیر
در پی روی نکو نیکو برو
ای صبا گر جانفشانیت آرزوست
بر سر آن ستبل گلبو برو
چون سراید بر گل رویش کمال
از چمن گو بلبل خوشگر برو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 2شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 3شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 4شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 5شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 6شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 7شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 8شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 9شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...10شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 11شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...12شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 13شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...14شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 15شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 16شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...17شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...18شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 19شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 20شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 21شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 22شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 23شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 24شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 25شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 26شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 27شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 28شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 29شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 30شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 31شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 32شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 33شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 34شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 35شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 36شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 37شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 38شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 39شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 40شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 41شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 42شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 43شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 44شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 45شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 46شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...47شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...48شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 49شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 50شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 51شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 52شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 53شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 54شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 55شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 56شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...57شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 58شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...59شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...60شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 61شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 62شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 63شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 64شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 65شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 66شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 67شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 68شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 69شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 70شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 71شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...72شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 73شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...74شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 75شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 76شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 77شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...78شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 79شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 80شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 81شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 82شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...83شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...84شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 85شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 86شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 87شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 88شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...89شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...90شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 91شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 92شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 93شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 94شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 95شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 96شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 97شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 98شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 99شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...100شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 101شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 102شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 103شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 104شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 105شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 106شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 107شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 108شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 109شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 110شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 111شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 112شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...113شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 114شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...115شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 116شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...117شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...118شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 119شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 120شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 121شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 122شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...123شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 124شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 125شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 126شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...127شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 128شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 129شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 130شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 131شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 132شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 133شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...134شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 135شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 136شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 137شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 138شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 139شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 140شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 141شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 142شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...143شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 144شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 145شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 146شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 147شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 148شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 149شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 150شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...151شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...152شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 153شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 154شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...155شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 156شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 157شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 158شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 159شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 160شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 161شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 162شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...163شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...164شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 165شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 166شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...167شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...168شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 169شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...170شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 171شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 172شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...173شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...174شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 175شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...176شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 177شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 178شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 179شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...180شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...181شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ