به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو کردن

1170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو کردن
ولی گر اینچنین باشد نشاید عیب او کردن
به شبگردی بر آمد نام من چون ماه در کویش
شبی از روزنش ناچار خواهم سر فرو کردن
به حسن آئینه می گوید که هستم چون به رویش
من آن رو سخت را با دوست خواهم روبرو کردن
اگر چون فرصتی داری منه یک لحظه جام از کف
که خواهد کوزه گر روزی ز خاک ما سبو کردن
به خون دل وضو سازم برآرم رو به ابرویش
که در محراب دلها سجده نتوان بی وضو کردن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...2شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...3شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 4شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 5شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 6شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 7شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 8شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...9شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...10شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...11شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 12شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...13شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...14شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 15شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 16شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 17شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...18شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 19شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 20شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 21شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...22شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 23شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 24شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...25شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 26شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...27شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 28شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 29شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 30شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...31شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 32شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...33شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 34شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...35شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...36شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 37شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 38شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...39شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 40شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...41شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 42شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 43شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 44شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 45شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 46شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 47شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 48شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 49شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 50شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 51شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 52شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 53شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 54شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 55شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 56شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 57شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 58شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 59شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...60شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 61شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...62شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 63شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...64شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 65شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 66شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...67شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...68شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 69شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 70شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 71شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 72شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 73شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 74شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 75شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 76شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 77شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 78شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 79شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 80شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 81شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 82شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 83شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 84شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 85شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 86شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 87شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 88شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 89شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 90شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 91شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 92شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 93شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 94شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 95شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 96شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...97شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...98شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 99شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 100شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 101شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 102شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 103شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 104شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 105شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 106شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...107شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 108شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...109شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...110شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 111شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 112شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 113شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 114شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 115شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 116شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 117شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 118شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 119شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 120شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 121شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...122شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 123شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...124شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 125شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 126شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 127شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...128شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 129شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 130شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 131شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 132شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...133شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...134شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 135شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 136شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 137شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 138شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...139شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...140شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 141شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 142شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 143شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 144شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 145شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 146شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 147شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 148شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 149شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...150شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 151شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 152شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 153شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 154شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 155شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 156شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 157شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 158شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 159شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 160شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 161شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 162شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...163شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 164شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...165شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 166شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...167شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...168شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 169شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 170شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 171شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 172شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...173شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 174شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 175شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 176شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...177شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 178شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 179شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 180شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 181شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 182شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 183شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...184شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 185شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 186شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 187شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 188شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 189شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 190شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 191شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 192شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...193شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 194شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 195شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 196شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 197شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 198شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 199شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 200شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...201شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...202شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 203شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 204شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...205شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 206شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 207شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 208شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 209شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 210شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 211شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 212شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...213شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...214شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 215شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 216شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...217شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...218شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 219شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...220شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 221شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 222شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...223شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...224شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 225شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...226شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 227شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 228شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 229شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...230شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...231شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ