کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چرا رنجید یار از من گناه خود نمی دانم
    چگونه پاک سازم باز راه خود نمی دانم
    اگر ند گریز افتد مرا از جور چشم او
    بجز در سایه زلفش پناه خود نمی دانم
    به سوی او گرم چون آب و آتش قاصدی باید
    چنین قاصد برون از اشک و آه خود نمی دانم
    بمه دیدن کسان را هست عید و شادمانیها
    مرااین عید کی باشد بماه خود نمیدانم
    پری رویان همه جسمند و او نورو درین دعوی
    ز روی دوست روشنتر گواه خود نمی دانم
    مرا در جنت اعلی قرار دل کجا باشد
    که جز خاک درش آرامگاه خود نمی دانم
    اگر گوید کمال از خاک راه ماست هم کمتر
    من این بی حرمتی جز عز و جاه خود نمی دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha