کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درین زحمت که این نوبت من از ریش درون دارم
    نه هشتم طاقت رفتن نه امکان سکون دارم
    درون خلوت خاطر توئی محرم تو میدانی
    که شوق آرزومندی زتر از حد برون دارم
    تو همچون صبح میخندی و من چون شمع میگریم
    نمی دانی که این حالت من از سوز درون دارم
    از وصلت پادشاهان را بجز حرمان نشد حاصل
    من بی حاصل مسکین چنان امید چون دارم
    از دل یک قطره خون ماندست از هجر جگر سوزت
    ولی در جویبار دیده صد دریای خون دارم
    ندیدم هیچ بر جز خواری از سرو قدت هرگز
    چه سود از همت عالی چو بخت سرنگون دارم
    مرا عاقل اگر دیوانه خواند آشفته می گوید
    ندارد عقل و پندارد که من چون او جنون دارم
    کمال از دینی دونم چه ترسانی چه می گویی
    جوانم عاشقم مستم، غم دنیای دون دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha