کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر شبی خاک درت از گریه پر خون می کنم
    چهره شمعی به آب دیده گلگون میکنم
    در به رویم بستی و من بر امید فتح باب
    در کنار بحر دیده دم به دم خون می کنم
    آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم
    میزنم هر ساعتش از خانه بیرون می کنم
    در نگیرد گفت و گوی حاسدان در من که من
    همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون می کنم
    ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو
    با چنین دل ترک سودای بتان چون میکنم
    من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم
    همچنان نظاره مردم به جیحون میکنم
    چون به فکر ابرویت کج میشود طبع کمال
    بازش از نظاره روی تو موزون میکنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha