کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر شبی خاک درت از گریه پر خون می کنم چهره شمعی به آب دیده گلگون میکنم در به رویم بستی و من بر امید فتح باب در کنار بحر دیده دم به دم خون می کنم آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم میزنم هر ساعتش از خانه بیرون می کنم در نگیرد گفت و گوی حاسدان در من که من همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون می کنم ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو با چنین دل ترک سودای بتان چون میکنم من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم همچنان نظاره مردم به جیحون میکنم چون به فکر ابرویت کج میشود طبع کمال بازش از نظاره روی تو موزون میکنم کمال الدین خجندی