کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل کجا شد خبرش غمزه او می داند
    مست هر جا که کبابست بو می داند
    هر پریشانی و آشوب که جانرا ز قاست
    دل دیوانه از آن سلسله مو می داند
    من از آن سرو که به دیده نشاندم نبرم
    باغبان قیمت سرو لب جو میداند
    بار گویند چه خواهد به تو داد از لب خویش
    من چه دانم کرم دوست همو می داند
    بر درت طاقت بیداری من کس را نیست
    نیست حاجت بگواهم سنگ کوه می دادند
    ناصحا مصلحت من هوس روی نکوست
    هر کسی مصلحت خویش نکو می داند
    کرد چون زلف تو با غمزه فرو داشت کمال
    زآنکه بد مستی آن عربده جو میداند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha