کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرچه سوگندان خوری، کاکنون نکوتر دارمت
    من نیم ز آنها، بحمدالله که باور دارمت
    شه رخی خوردم بهرچم بوداکنون خوشتر آنک
    عشق می گوید کزین صد لعب دیگر دارمت
    ای که همچون خاک راهم، زیرپای آورده ئی
    گر مرا دستی بود، با جان برابر دارمت
    همچو نور خور، تو را بر دیده منزل گه کنم
    حیله این باشد چو بتوانم که در خوردارمت
    گویمت همسایه ی وصلم بخواهی داشتن
    گوی از یک خان و مان داری پر از زردارمت
    زر مگر معذور داری، لیک از دریای طبع
    گر اجازت میدهی تا غرق گوهر دارمت
    دست بر هم میزدی دیروز و می گفتی اثیر
    گر جهانت بفکند من حاضرت بردارمت
    گر هزاران آیت و افسون بمن برخوانده ئی
    با منت این در نگیرد چون من از بردارمت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha