کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود
    به عهد تو علم فتنه آشکار بود
    تو یک کنار و دو بوسه ز دل برون کن و بس
    خرد بقاعده خود در میان کار بود
    به نیم جرعه دلم را خراب کرد غمت
    خوش است گرچه سرم در سر خمار بود
    نبود سیم و بشد روزگار بر دین سست
    که کار خوب به سیم و به روزگار بود
    جهان بگیرد حسن تو هیچ میدانی
    سپاه عقل بیک بار تارومار بود
    براق حسن تو هرجا که دید میدان ساخت
    چو یک وفاش در این شغل دستیار بود
    بر آن بساط که لعل تو گوهر افشاند
    کنار و آستی روح پرنثار بود
    تو چون بکاری و از بهر بی نظیری تو
    مرا نشاید کم کار چون بکار برد
    ندیم عشق تورابا دلم چه حاجت هاست
    گهش بغم بکشد گاه غم گسار بود
    ز شحنه ستم تو اثیر جان نبرد
    مگر که در کنف عدل شهریار بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha