کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم
    بی تو علم الله که جز این کار ندارم
    دور از شب زلفین تو مرگ دل من باد
    آنروز، کش از درد تو، تیمار ندارم
    از عشق تو خوارم، نه که خود عزم من آنست
    من خواری عشق تو، چنین خوار ندارم
    از دیده چه شک باشد، اگر خون نفشانم
    وز ناله چه عذر آرم اگر، زار ندارم
    گوئی که زر خشک همی با مر داری
    برگشتم از این یارب زنهار ندارم
    هان روی چو زر خواهی هان سنگ و ترازو
    در کیسه نه زین باری بسیار ندارم
    بل تا چو کمر دست در آرم به میانت
    من نیر مسلمانم و زنار ندارم
    گفتی که اثیرا قدر این کار نداری
    گر راست همی خواهی نهمار ندارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha