کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن
    گم کرده در هوای تو درمان خویشتن
    حال مرا ز درد تو سیری نمیکند
    سیر آمدم بجان تو از جان نخویشتن
    چون گوی شد دل من و زلفین پرخم است
    گوی مرا ربود بچوگان خویشتن
    ای برزده بدامن بیداد دست چرخ
    از دست تو دریده گریبان خویشتن
    بیرحمی است پیشه دوران واز توهم
    رسم دگر میار بدوران خویشتن
    زلف تورا که صاحب ملک ستمگریست
    ظلم آیتی است، آمده در شان خویشتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha