کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    والله که به بیباکی، ناموس جهان بردی
    حقا که به چالاکی، آرام روان بردی
    آورد بر این زلفت، چون کان می کردون
    رو، رو که بدان چوگان گوی از همگان بردی
    جان بود که میگفتم بند سر زلفینش
    رغم من مسکین را، هم دست بدان بردی
    تا خود سر زلفینت، بگشوده همی بینم
    هین ای دل زندانی بگریز که جان بردی
    دشنام دهان از من چون بر گذری گویم
    یارب من و آن، کاخر نامم بزبان بردی
    کم بار دهی بازم بر درگه بار خود
    این رسم چنین دانم، زان تنگ دهان بردی
    گفتی فرهت ندهم، صد نقش گر آوردی
    و آخر به سبکدستی، چیزی ز میان بردی
    در هر سخنی پیچم، در تو چو یقین دیدم
    روی از تو نه پیچانم بر من چو گمان بردی
    گفتی که اثیر از ما، در صبر گریز، آری
    حال رمه دانستم، چون نام شبان بردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha