کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلا فتراک آن جان و جهان گیر
    وگرنه ترک من گو دست جان گیر
    مرا در مملکت جائی است صافی
    بر او سودی نمیگیرم زیان گیر
    برآوردم به ننک از عشق نامی
    بهر نامم که خواهی در زبان گیر
    مرا گوئی جهانی خصم داری
    بشو در خون خود جان جهان گیر
    سبکپائی نه از فتوی عشق است
    تو خود بر من اجل را سرگران گیر
    خوشم صبری است یعنی در کمینم
    بقوت دست و بازوی کمان گیر
    بدین لشکر تو با اوکی برآئی
    برو درگاه سلطان ارسلان گیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha