به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتیغزل هاشمارهٔ ۹۱: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر

2170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر
و آن قامت دلگش بین در سروروان منگر
بالعل لبش خطی درنام بدخشان کش
آسایش جانداری ز آسایش جان منگر
گوید که جهان و جان تاخیر مکن گو، هان
کان جان و جهان آمد در جان جهان منگر
با شخص فنادشمن بر راه سران منشین
با دیده ی نامحرم در روی بتان منگر
او معنی دل دارد تو صورت و تن بینی
با چشم چنین هی هی در یار چنان منگر
پیش از تو اثیر از ری بیزار شود لیکن
در سوز دلش می بین در قول زبان منگر
گر صاحب تمکینی در حضرت عشق تو
چون همت خسرو کی در کون و مکان منگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۰: تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار 2شمارهٔ ۹۱: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر 3شمارهٔ ۹۲: دلا فتراک آن جان و جهان گیر 4شمارهٔ ۹۳: یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر 5شمارهٔ ۹۴: دلبری دارم که یارب زینهار 6شمارهٔ ۹۵: ای ز تو بر هر دماغی صد هوس 7شمارهٔ ۹۶: مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش 8شمارهٔ ۹۷: گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه ب ...9شمارهٔ ۹۸: تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش 10شمارهٔ ۹۹: در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش 11شمارهٔ ۱۰۰: مهمان تو آمد دل در باغ رضا خوان ک ...12شمارهٔ ۱۰۱: در فراقت طاقت من گشت طاق 13شمارهٔ ۱۰۲: چند خورم خون خود ازدست دل 14شمارهٔ ۱۰۳: چو من عادت چنین دارم که غم را شاد ...15شمارهٔ ۱۰۴: می بین که تا چه غایت از تو به درد ...16شمارهٔ ۱۰۵: باز در دست چرخ بد سازم 17شمارهٔ ۱۰۶: از همه عالم خریدار توام 18شمارهٔ ۱۰۷: پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم 19شمارهٔ ۱۰۸: درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام 20شمارهٔ ۱۰۹: دوش با دوست محاکات بجان میگردم 21شمارهٔ ۱۱۰: دلبری دارم که جان میخواهد از من، ...22شمارهٔ ۱۱۱: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دا ...23شمارهٔ ۱۱۲: مه را وجود گفتن با روی او نیارم 24شمارهٔ ۱۱۳: از دل گره غم تو بگشادم 25شمارهٔ ۱۱۴: دوش در عیش و عشرتی بودم 26شمارهٔ ۱۱۵: بی تو با یک دل، غم دل مانده ام 27شمارهٔ ۱۱۶: هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم 28شمارهٔ ۱۱۷: یا رب این من، غریب کم خطرم 29شمارهٔ ۱۱۸: از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم 30شمارهٔ ۱۱۹: کو محرمی که قصه تو در میان نهم 31شمارهٔ ۱۲۰: بی شب زلف تو سیه روزم 32شمارهٔ ۱۲۱: چون با غم تو قرار گیرم 33شمارهٔ ۱۲۲: ره صد رهگذرت میدارم 34شمارهٔ ۱۲۳: با آنکه در میان دل آتش همی زنم 35شمارهٔ ۱۲۴: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کن ...36شمارهٔ ۱۲۵: شب دوش با دوست می خورده ام 37شمارهٔ ۱۲۶: خیز تا دست طرب یکدم، بجام می زنیم 38شمارهٔ ۱۲۷: آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام 39شمارهٔ ۱۲۸: در فراق تو سوخت این جگرم 40شمارهٔ ۱۲۹: به حق آنکه جز از تو، کسی گزیده نی ...41شمارهٔ ۱۳۰: بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم 42شمارهٔ ۱۳۱: میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم 43شمارهٔ ۱۳۲: وه که امروز بحال دگرم 44شمارهٔ ۱۳۳: ساقی من از خمار شبانه مشوشم 45شمارهٔ ۱۳۴: پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن 46شمارهٔ ۱۳۵: خه خه آن سوسن سیرابش بین 47شمارهٔ ۱۳۶: ای سعی کرده عشق تو در خون و جان م ...48شمارهٔ ۱۳۷: ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان 49شمارهٔ ۱۳۸: ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ...50شمارهٔ ۱۳۹: چیست، شرط عاشقان با بینوائی ساختن 51شمارهٔ ۱۴۰: این چرخ دغا پیشه دست خوش خوی تو 52شمارهٔ ۱۴۱: از رهی روی بگردان و برو 53شمارهٔ ۱۴۲: ای در دل و جان سواری تو 54شمارهٔ ۱۴۳: باز دل را تازه شد درد کهن با یار ...55شمارهٔ ۱۴۴: سیم اگر پیش سمن لافی زد از سیمای ...56شمارهٔ ۱۴۵: داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو 57شمارهٔ ۱۴۶: ای شکرخای شده گوش از تو 58شمارهٔ ۱۴۷: ای مرهم هر سینه مجروح لب تو 59شمارهٔ ۱۴۸: ای همه شیران اسیر دام تو 60شمارهٔ ۱۴۹: ای شکار آویز دل فتراک تو 61شمارهٔ ۱۵۰: گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو 62شمارهٔ ۱۵۱: ما مانده ایم و جانی، در دست غم بم ...63شمارهٔ ۱۵۲: ای مرا چون جان گرامی جام جانپرور ...64شمارهٔ ۱۵۳: ای غمت در جان من آویخته 65شمارهٔ ۱۵۴: توسن بسر عنان بمن ده 66شمارهٔ ۱۵۵: گره مشک، بر سمن چه زنی 67شمارهٔ ۱۵۶: دگر بار ای دل سنگین فتادی 68شمارهٔ ۱۵۷: دیدی چگونه ما را، بگذاشتی و رفتی 69شمارهٔ ۱۵۸: والله که به بیباکی، ناموس جهان بر ...70شمارهٔ ۱۵۹: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که ت ...71شمارهٔ ۱۶۰: ای پشیمان شده ز دلداری 72شمارهٔ ۱۶۱: من تنگدل و تو تنگ خوئی 73شمارهٔ ۱۶۲: ای عهد تو جمله نانمازی 74شمارهٔ ۱۶۳: جانم فدای توست، که جانان من توئی 75شمارهٔ ۱۶۴: تو که از درد سری آه کنی 76شمارهٔ ۱۶۵: ای دل آخر تا کی این دیوانگی 77شمارهٔ ۱۶۶: کژ نهادی کُله، چه سرداری 78شمارهٔ ۱۶۷: زلف چون بر عذار میفکنی 79شمارهٔ ۱۶۸: در کار تو از دست بشد عهد جوانی 80شمارهٔ ۱۶۹: ای به هلاک جان من، عشق تو را کفای ...81شمارهٔ ۱۷۰: بر گل چو مثال عنبر انگیزی 82شمارهٔ ۱۷۱: دلا آن به که با جان در نبندی 83شمارهٔ ۱۷۲: رخ تو فتنه جهان بودی 84شمارهٔ ۱۷۳: جانا، همه آیت نکوئی 85شمارهٔ ۱۷۴: روز تو اقبال و فرخ نیستی 86شمارهٔ ۱۷۵: چون گشت رخ چمن دل آرای 87شمارهٔ ۱۷۶: گرد ماه از زلف عنبر می نهی 88شمارهٔ ۱۷۷: مشک می رنگ، بر سمن چه زنی 89شمارهٔ ۱۷۸: بدین جمال اگر تو را وفاستی 90شمارهٔ ۱۷۹: بتن بودم امروز چون ناتوانی 91شمارهٔ ۱۸۰: صبحدم آن روی چون نگارچه شوئی 92شمارهٔ ۱۸۱: سوزی است مرا در دل دانی که چسان س ...93شمارهٔ ۱۸۲: بس کاین دل زار ریش کردی 94شمارهٔ ۱۸۳: کره مشک بر سمن چه زنی 95شمارهٔ ۱۸۴: ای قاعده ی بزرگواری 96شمارهٔ ۱۸۵: ای بنده ی لب تو، لب آبدار می 97شمارهٔ ۱۸۶: شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا ...98شمارهٔ ۱۸۷: زهی چتر قمر طرف کلاهت 99شمارهٔ ۱۸۸: هرکه عشقت خرید جان بفروخت 100شمارهٔ ۱۸۹: نیم شبان دلبرک نیم مست 101شمارهٔ ۱۹۰: بر آن کس که کمتر ز سگ باد پیشت 102شمارهٔ ۱۹۱: جشن فرخنده نوروز جهان افروز است 103شمارهٔ ۱۹۲: رو که میدان جهان میدان توست

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ