به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتیغزل هاشمارهٔ ۲۶: یک امروزت سر من چاکرت هست

2250عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

یک امروزت سر من چاکرت هست
چگوئی این لطافت در سرت هست
مرا گر داده ئی صدبار دانم
کزان باری هزار دیگرت هست
بدین معنی تو باکس برنیائی
که از من نازنین تر دربرت هست
گدائی هم بباید چشم بدرا
چو از شاهان هزاران چاکرت هست
چه میگویم تو و جان اینت سودا
کسی باور ندارد باورت هست
نه زین جانهای زهر آلود صد جان
در آن مرجان شکر پیکرت هست
اثیر اینک بدست کافرش ده
اگر دُردی دگر در ساغرت هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۵: یا رب آن روی است با آن زیب و کشّی ...2شمارهٔ ۲۶: یک امروزت سر من چاکرت هست 3شمارهٔ ۲۷: محرم عشق را حکایت نیست 4شمارهٔ ۲۸: هنگامه ی خورشید ز رخسار تو بشکست 5شمارهٔ ۲۹: هیچ، دردی بتو ای مایه درمان مرساد 6شمارهٔ ۳۰: یاد میدار که از مات نمی آید یاد 7شمارهٔ ۳۱: چو لب افق بخندید و دم صبا بر آمد 8شمارهٔ ۳۲: من خاک چنان با دم، گاو زلف تو جنبا ...9شمارهٔ ۳۳: تدبیر دل مرا نمیخواهد 10شمارهٔ ۳۴: هرکه دل بر سرو بالائی نهد 11شمارهٔ ۳۵: هرکه در دامن تو آویزد 12شمارهٔ ۳۶: بی غم عشق تو دل بکار نیاید 13شمارهٔ ۳۷: دوستی یکدل و دمساز نماند 14شمارهٔ ۳۸: خوی تو باجور روزگار بسازد 15شمارهٔ ۳۹: خیمه در کوی یار خواهم زد 16شمارهٔ ۴۰: همچو بالای تو سروی بچمن می نرسد 17شمارهٔ ۴۱: دل به عشق تو جانسپاری کرد 18شمارهٔ ۴۲: وقت بیاید که دور غم بسر آید 19شمارهٔ ۴۳: روزی که جفاهای تو بر یاد من آید 20شمارهٔ ۴۴: رخ او دیده را بصر بخشد 21شمارهٔ ۴۵: نه صفای تو در بصر گنجد 22شمارهٔ ۴۶: آنرا که چنان سلسله ها بافته باشد 23شمارهٔ ۴۷: روی تو، ممالک جهان ارزد 24شمارهٔ ۴۸: گه بود ماه که با روی تو از کوه بر ...25شمارهٔ ۴۹: گر نقاب از دورخ براندازد 26شمارهٔ ۵۰: نام تو، بهر زبان در افتاد 27شمارهٔ ۵۱: حسن رویش دیده پرخون میکند 28شمارهٔ ۵۲: از تو هر آنچه برمن درویش میرود 29شمارهٔ ۵۳: جهان پیرباز از دست نیسان خرقه می پ ...30شمارهٔ ۵۴: با سرو قدت چمن بسوزد 31شمارهٔ ۵۵: دهان تنگ آن دلبر نشان طبع من دارد 32شمارهٔ ۵۶: شام از طرب رخت سحر گردد 33شمارهٔ ۵۷: لعل تو به نکته دُر چکاند 34شمارهٔ ۵۸: یار دست جور در جان میکند 35شمارهٔ ۵۹: جان نقش رخ تو بر بصر دارد 36شمارهٔ ۶۰: وصلش مرا قرین سعادت نمیکند 37شمارهٔ ۶۱: از عشق تو بوی خون همی آید 38شمارهٔ ۶۲: دل ز دست غمت بجان نجهد 39شمارهٔ ۶۳: باز مرا عشق کهن تازه شد 40شمارهٔ ۶۴: هر محتشمی پایه عشق تو ندارد 41شمارهٔ ۶۵: تن بی غم تو جان نمیخواهد 42شمارهٔ ۶۶: از لب یار شکر می باید 43شمارهٔ ۶۷: که را هجرت به پرسش کمتر آید 44شمارهٔ ۶۸: دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند 45شمارهٔ ۶۹: وصل شک نیست که در می باید 46شمارهٔ ۷۰: بهار امسال خوشتر می نماید 47شمارهٔ ۷۱: هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی ...48شمارهٔ ۷۲: یکدمت خود غم دلم دارد 49شمارهٔ ۷۳: تهمت اشکم چو پیدا میشود 50شمارهٔ ۷۴: مرغی یگانه بودم یاری بدستم آمد 51شمارهٔ ۷۵: یارستم پیشه باز، دست جفا می برد 52شمارهٔ ۷۶: آتش عشق تو چون زبانه برآرد 53شمارهٔ ۷۷: دل بر امید وصل تو جان را همی زند 54شمارهٔ ۷۸: دردی است در دیار که درمان نمیبرد 55شمارهٔ ۷۹: جهان، جان فشاند چو روی تو بیند 56شمارهٔ ۸۰: باز دل در عشق رائی میزند 57شمارهٔ ۸۱: با آنکه بهشیاری همتات نمی افتد 58شمارهٔ ۸۲: تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود 59شمارهٔ ۸۳: پایه حسن تو آفتاب ندارد 60شمارهٔ ۸۴: با که گویم راز چون همدم نماند 61شمارهٔ ۸۵: پسته خندان تو شکر فشاند 62شمارهٔ ۸۶: مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد 63شمارهٔ ۸۷: امید وصل غم روز هجر چون شب شمع 64شمارهٔ ۸۸: جور تو گر عنان بجنباند 65شمارهٔ ۸۹: مرا براین نسزاید که از تو باشم دور 66شمارهٔ ۹۰: تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار 67شمارهٔ ۹۱: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر 68شمارهٔ ۹۲: دلا فتراک آن جان و جهان گیر 69شمارهٔ ۹۳: یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر 70شمارهٔ ۹۴: دلبری دارم که یارب زینهار 71شمارهٔ ۹۵: ای ز تو بر هر دماغی صد هوس 72شمارهٔ ۹۶: مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش 73شمارهٔ ۹۷: گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه ب ...74شمارهٔ ۹۸: تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش 75شمارهٔ ۹۹: در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش 76شمارهٔ ۱۰۰: مهمان تو آمد دل در باغ رضا خوان ک ...77شمارهٔ ۱۰۱: در فراقت طاقت من گشت طاق 78شمارهٔ ۱۰۲: چند خورم خون خود ازدست دل 79شمارهٔ ۱۰۳: چو من عادت چنین دارم که غم را شاد ...80شمارهٔ ۱۰۴: می بین که تا چه غایت از تو به درد ...81شمارهٔ ۱۰۵: باز در دست چرخ بد سازم 82شمارهٔ ۱۰۶: از همه عالم خریدار توام 83شمارهٔ ۱۰۷: پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم 84شمارهٔ ۱۰۸: درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام 85شمارهٔ ۱۰۹: دوش با دوست محاکات بجان میگردم 86شمارهٔ ۱۱۰: دلبری دارم که جان میخواهد از من، ...87شمارهٔ ۱۱۱: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دا ...88شمارهٔ ۱۱۲: مه را وجود گفتن با روی او نیارم 89شمارهٔ ۱۱۳: از دل گره غم تو بگشادم 90شمارهٔ ۱۱۴: دوش در عیش و عشرتی بودم 91شمارهٔ ۱۱۵: بی تو با یک دل، غم دل مانده ام 92شمارهٔ ۱۱۶: هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم 93شمارهٔ ۱۱۷: یا رب این من، غریب کم خطرم 94شمارهٔ ۱۱۸: از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم 95شمارهٔ ۱۱۹: کو محرمی که قصه تو در میان نهم 96شمارهٔ ۱۲۰: بی شب زلف تو سیه روزم 97شمارهٔ ۱۲۱: چون با غم تو قرار گیرم 98شمارهٔ ۱۲۲: ره صد رهگذرت میدارم 99شمارهٔ ۱۲۳: با آنکه در میان دل آتش همی زنم 100شمارهٔ ۱۲۴: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کن ...101شمارهٔ ۱۲۵: شب دوش با دوست می خورده ام 102شمارهٔ ۱۲۶: خیز تا دست طرب یکدم، بجام می زنیم 103شمارهٔ ۱۲۷: آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام 104شمارهٔ ۱۲۸: در فراق تو سوخت این جگرم 105شمارهٔ ۱۲۹: به حق آنکه جز از تو، کسی گزیده نی ...106شمارهٔ ۱۳۰: بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم 107شمارهٔ ۱۳۱: میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم 108شمارهٔ ۱۳۲: وه که امروز بحال دگرم 109شمارهٔ ۱۳۳: ساقی من از خمار شبانه مشوشم 110شمارهٔ ۱۳۴: پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن 111شمارهٔ ۱۳۵: خه خه آن سوسن سیرابش بین 112شمارهٔ ۱۳۶: ای سعی کرده عشق تو در خون و جان م ...113شمارهٔ ۱۳۷: ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان 114شمارهٔ ۱۳۸: ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ...115شمارهٔ ۱۳۹: چیست، شرط عاشقان با بینوائی ساختن 116شمارهٔ ۱۴۰: این چرخ دغا پیشه دست خوش خوی تو 117شمارهٔ ۱۴۱: از رهی روی بگردان و برو 118شمارهٔ ۱۴۲: ای در دل و جان سواری تو 119شمارهٔ ۱۴۳: باز دل را تازه شد درد کهن با یار ...120شمارهٔ ۱۴۴: سیم اگر پیش سمن لافی زد از سیمای ...121شمارهٔ ۱۴۵: داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو 122شمارهٔ ۱۴۶: ای شکرخای شده گوش از تو 123شمارهٔ ۱۴۷: ای مرهم هر سینه مجروح لب تو 124شمارهٔ ۱۴۸: ای همه شیران اسیر دام تو 125شمارهٔ ۱۴۹: ای شکار آویز دل فتراک تو 126شمارهٔ ۱۵۰: گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو 127شمارهٔ ۱۵۱: ما مانده ایم و جانی، در دست غم بم ...128شمارهٔ ۱۵۲: ای مرا چون جان گرامی جام جانپرور ...129شمارهٔ ۱۵۳: ای غمت در جان من آویخته 130شمارهٔ ۱۵۴: توسن بسر عنان بمن ده 131شمارهٔ ۱۵۵: گره مشک، بر سمن چه زنی 132شمارهٔ ۱۵۶: دگر بار ای دل سنگین فتادی 133شمارهٔ ۱۵۷: دیدی چگونه ما را، بگذاشتی و رفتی 134شمارهٔ ۱۵۸: والله که به بیباکی، ناموس جهان بر ...135شمارهٔ ۱۵۹: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که ت ...136شمارهٔ ۱۶۰: ای پشیمان شده ز دلداری 137شمارهٔ ۱۶۱: من تنگدل و تو تنگ خوئی 138شمارهٔ ۱۶۲: ای عهد تو جمله نانمازی 139شمارهٔ ۱۶۳: جانم فدای توست، که جانان من توئی 140شمارهٔ ۱۶۴: تو که از درد سری آه کنی 141شمارهٔ ۱۶۵: ای دل آخر تا کی این دیوانگی 142شمارهٔ ۱۶۶: کژ نهادی کُله، چه سرداری 143شمارهٔ ۱۶۷: زلف چون بر عذار میفکنی 144شمارهٔ ۱۶۸: در کار تو از دست بشد عهد جوانی 145شمارهٔ ۱۶۹: ای به هلاک جان من، عشق تو را کفای ...146شمارهٔ ۱۷۰: بر گل چو مثال عنبر انگیزی 147شمارهٔ ۱۷۱: دلا آن به که با جان در نبندی 148شمارهٔ ۱۷۲: رخ تو فتنه جهان بودی 149شمارهٔ ۱۷۳: جانا، همه آیت نکوئی 150شمارهٔ ۱۷۴: روز تو اقبال و فرخ نیستی 151شمارهٔ ۱۷۵: چون گشت رخ چمن دل آرای 152شمارهٔ ۱۷۶: گرد ماه از زلف عنبر می نهی 153شمارهٔ ۱۷۷: مشک می رنگ، بر سمن چه زنی 154شمارهٔ ۱۷۸: بدین جمال اگر تو را وفاستی 155شمارهٔ ۱۷۹: بتن بودم امروز چون ناتوانی 156شمارهٔ ۱۸۰: صبحدم آن روی چون نگارچه شوئی 157شمارهٔ ۱۸۱: سوزی است مرا در دل دانی که چسان س ...158شمارهٔ ۱۸۲: بس کاین دل زار ریش کردی 159شمارهٔ ۱۸۳: کره مشک بر سمن چه زنی 160شمارهٔ ۱۸۴: ای قاعده ی بزرگواری 161شمارهٔ ۱۸۵: ای بنده ی لب تو، لب آبدار می 162شمارهٔ ۱۸۶: شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا ...163شمارهٔ ۱۸۷: زهی چتر قمر طرف کلاهت 164شمارهٔ ۱۸۸: هرکه عشقت خرید جان بفروخت 165شمارهٔ ۱۸۹: نیم شبان دلبرک نیم مست 166شمارهٔ ۱۹۰: بر آن کس که کمتر ز سگ باد پیشت 167شمارهٔ ۱۹۱: جشن فرخنده نوروز جهان افروز است 168شمارهٔ ۱۹۲: رو که میدان جهان میدان توست

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ