کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از عشق تو بوی خون همی آید
    دم نتوان زد که چون همی آید
    هر بار دل آمدی کم از غم هات
    این بار غمت فزون همی آید
    چشم تو خدنگ بر گمان دارد
    مانا که بعزم خون همی آید
    بینائی چشم عقلت چندانست
    کان جادو در فسون همی آید
    دیدم سر زلف تو که باشد دل
    جائی که فلک زبون همی آید
    دل خانه من ببرد چتوان کرد
    و ز دست که از درون همی آید
    میزد در جانم آسمان یعنی
    کز تو ستمی کنون همی آید
    عشق توبه حاجبی برون آمد
    گفتا منشین برون همی آید
    یک بار اثیر زخم خورد از تو
    وین بار به آزمون همی آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha