اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۶۱: از عشق تو بوی خون همی آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از عشق تو بوی خون همی آید دم نتوان زد که چون همی آید هر بار دل آمدی کم از غم هات این بار غمت فزون همی آید چشم تو خدنگ بر گمان دارد مانا که بعزم خون همی آید بینائی چشم عقلت چندانست کان جادو در فسون همی آید دیدم سر زلف تو که باشد دل جائی که فلک زبون همی آید دل خانه من ببرد چتوان کرد و ز دست که از درون همی آید میزد در جانم آسمان یعنی کز تو ستمی کنون همی آید عشق توبه حاجبی برون آمد گفتا منشین برون همی آید یک بار اثیر زخم خورد از تو وین بار به آزمون همی آید اثیر اخسیکتی