به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتیغزل هاشمارهٔ ۶۳: باز مرا عشق کهن تازه شد

2250عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

باز مرا عشق کهن تازه شد
باز ز من شهر پر آوازه شد
دل ز برم رخت سفر بار کرد
جان ز پیش تا در دروازه شد
رنج دل سوخته از حد گذشت
درد دل ریش زاندازه شد
عشق اثیر ار چه کهن گشته بود
مژده شما را که ز سر تازه شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۲: دل ز دست غمت بجان نجهد 2شمارهٔ ۶۳: باز مرا عشق کهن تازه شد 3شمارهٔ ۶۴: هر محتشمی پایه عشق تو ندارد 4شمارهٔ ۶۵: تن بی غم تو جان نمیخواهد 5شمارهٔ ۶۶: از لب یار شکر می باید 6شمارهٔ ۶۷: که را هجرت به پرسش کمتر آید 7شمارهٔ ۶۸: دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند 8شمارهٔ ۶۹: وصل شک نیست که در می باید 9شمارهٔ ۷۰: بهار امسال خوشتر می نماید 10شمارهٔ ۷۱: هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی ...11شمارهٔ ۷۲: یکدمت خود غم دلم دارد 12شمارهٔ ۷۳: تهمت اشکم چو پیدا میشود 13شمارهٔ ۷۴: مرغی یگانه بودم یاری بدستم آمد 14شمارهٔ ۷۵: یارستم پیشه باز، دست جفا می برد 15شمارهٔ ۷۶: آتش عشق تو چون زبانه برآرد 16شمارهٔ ۷۷: دل بر امید وصل تو جان را همی زند 17شمارهٔ ۷۸: دردی است در دیار که درمان نمیبرد 18شمارهٔ ۷۹: جهان، جان فشاند چو روی تو بیند 19شمارهٔ ۸۰: باز دل در عشق رائی میزند 20شمارهٔ ۸۱: با آنکه بهشیاری همتات نمی افتد 21شمارهٔ ۸۲: تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود 22شمارهٔ ۸۳: پایه حسن تو آفتاب ندارد 23شمارهٔ ۸۴: با که گویم راز چون همدم نماند 24شمارهٔ ۸۵: پسته خندان تو شکر فشاند 25شمارهٔ ۸۶: مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد 26شمارهٔ ۸۷: امید وصل غم روز هجر چون شب شمع 27شمارهٔ ۸۸: جور تو گر عنان بجنباند 28شمارهٔ ۸۹: مرا براین نسزاید که از تو باشم دور 29شمارهٔ ۹۰: تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار 30شمارهٔ ۹۱: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر 31شمارهٔ ۹۲: دلا فتراک آن جان و جهان گیر 32شمارهٔ ۹۳: یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر 33شمارهٔ ۹۴: دلبری دارم که یارب زینهار 34شمارهٔ ۹۵: ای ز تو بر هر دماغی صد هوس 35شمارهٔ ۹۶: مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش 36شمارهٔ ۹۷: گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه ب ...37شمارهٔ ۹۸: تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش 38شمارهٔ ۹۹: در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش 39شمارهٔ ۱۰۰: مهمان تو آمد دل در باغ رضا خوان ک ...40شمارهٔ ۱۰۱: در فراقت طاقت من گشت طاق 41شمارهٔ ۱۰۲: چند خورم خون خود ازدست دل 42شمارهٔ ۱۰۳: چو من عادت چنین دارم که غم را شاد ...43شمارهٔ ۱۰۴: می بین که تا چه غایت از تو به درد ...44شمارهٔ ۱۰۵: باز در دست چرخ بد سازم 45شمارهٔ ۱۰۶: از همه عالم خریدار توام 46شمارهٔ ۱۰۷: پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم 47شمارهٔ ۱۰۸: درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام 48شمارهٔ ۱۰۹: دوش با دوست محاکات بجان میگردم 49شمارهٔ ۱۱۰: دلبری دارم که جان میخواهد از من، ...50شمارهٔ ۱۱۱: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دا ...51شمارهٔ ۱۱۲: مه را وجود گفتن با روی او نیارم 52شمارهٔ ۱۱۳: از دل گره غم تو بگشادم 53شمارهٔ ۱۱۴: دوش در عیش و عشرتی بودم 54شمارهٔ ۱۱۵: بی تو با یک دل، غم دل مانده ام 55شمارهٔ ۱۱۶: هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم 56شمارهٔ ۱۱۷: یا رب این من، غریب کم خطرم 57شمارهٔ ۱۱۸: از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم 58شمارهٔ ۱۱۹: کو محرمی که قصه تو در میان نهم 59شمارهٔ ۱۲۰: بی شب زلف تو سیه روزم 60شمارهٔ ۱۲۱: چون با غم تو قرار گیرم 61شمارهٔ ۱۲۲: ره صد رهگذرت میدارم 62شمارهٔ ۱۲۳: با آنکه در میان دل آتش همی زنم 63شمارهٔ ۱۲۴: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کن ...64شمارهٔ ۱۲۵: شب دوش با دوست می خورده ام 65شمارهٔ ۱۲۶: خیز تا دست طرب یکدم، بجام می زنیم 66شمارهٔ ۱۲۷: آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام 67شمارهٔ ۱۲۸: در فراق تو سوخت این جگرم 68شمارهٔ ۱۲۹: به حق آنکه جز از تو، کسی گزیده نی ...69شمارهٔ ۱۳۰: بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم 70شمارهٔ ۱۳۱: میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم 71شمارهٔ ۱۳۲: وه که امروز بحال دگرم 72شمارهٔ ۱۳۳: ساقی من از خمار شبانه مشوشم 73شمارهٔ ۱۳۴: پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن 74شمارهٔ ۱۳۵: خه خه آن سوسن سیرابش بین 75شمارهٔ ۱۳۶: ای سعی کرده عشق تو در خون و جان م ...76شمارهٔ ۱۳۷: ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان 77شمارهٔ ۱۳۸: ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ...78شمارهٔ ۱۳۹: چیست، شرط عاشقان با بینوائی ساختن 79شمارهٔ ۱۴۰: این چرخ دغا پیشه دست خوش خوی تو 80شمارهٔ ۱۴۱: از رهی روی بگردان و برو 81شمارهٔ ۱۴۲: ای در دل و جان سواری تو 82شمارهٔ ۱۴۳: باز دل را تازه شد درد کهن با یار ...83شمارهٔ ۱۴۴: سیم اگر پیش سمن لافی زد از سیمای ...84شمارهٔ ۱۴۵: داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو 85شمارهٔ ۱۴۶: ای شکرخای شده گوش از تو 86شمارهٔ ۱۴۷: ای مرهم هر سینه مجروح لب تو 87شمارهٔ ۱۴۸: ای همه شیران اسیر دام تو 88شمارهٔ ۱۴۹: ای شکار آویز دل فتراک تو 89شمارهٔ ۱۵۰: گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو 90شمارهٔ ۱۵۱: ما مانده ایم و جانی، در دست غم بم ...91شمارهٔ ۱۵۲: ای مرا چون جان گرامی جام جانپرور ...92شمارهٔ ۱۵۳: ای غمت در جان من آویخته 93شمارهٔ ۱۵۴: توسن بسر عنان بمن ده 94شمارهٔ ۱۵۵: گره مشک، بر سمن چه زنی 95شمارهٔ ۱۵۶: دگر بار ای دل سنگین فتادی 96شمارهٔ ۱۵۷: دیدی چگونه ما را، بگذاشتی و رفتی 97شمارهٔ ۱۵۸: والله که به بیباکی، ناموس جهان بر ...98شمارهٔ ۱۵۹: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که ت ...99شمارهٔ ۱۶۰: ای پشیمان شده ز دلداری 100شمارهٔ ۱۶۱: من تنگدل و تو تنگ خوئی 101شمارهٔ ۱۶۲: ای عهد تو جمله نانمازی 102شمارهٔ ۱۶۳: جانم فدای توست، که جانان من توئی 103شمارهٔ ۱۶۴: تو که از درد سری آه کنی 104شمارهٔ ۱۶۵: ای دل آخر تا کی این دیوانگی 105شمارهٔ ۱۶۶: کژ نهادی کُله، چه سرداری 106شمارهٔ ۱۶۷: زلف چون بر عذار میفکنی 107شمارهٔ ۱۶۸: در کار تو از دست بشد عهد جوانی 108شمارهٔ ۱۶۹: ای به هلاک جان من، عشق تو را کفای ...109شمارهٔ ۱۷۰: بر گل چو مثال عنبر انگیزی 110شمارهٔ ۱۷۱: دلا آن به که با جان در نبندی 111شمارهٔ ۱۷۲: رخ تو فتنه جهان بودی 112شمارهٔ ۱۷۳: جانا، همه آیت نکوئی 113شمارهٔ ۱۷۴: روز تو اقبال و فرخ نیستی 114شمارهٔ ۱۷۵: چون گشت رخ چمن دل آرای 115شمارهٔ ۱۷۶: گرد ماه از زلف عنبر می نهی 116شمارهٔ ۱۷۷: مشک می رنگ، بر سمن چه زنی 117شمارهٔ ۱۷۸: بدین جمال اگر تو را وفاستی 118شمارهٔ ۱۷۹: بتن بودم امروز چون ناتوانی 119شمارهٔ ۱۸۰: صبحدم آن روی چون نگارچه شوئی 120شمارهٔ ۱۸۱: سوزی است مرا در دل دانی که چسان س ...121شمارهٔ ۱۸۲: بس کاین دل زار ریش کردی 122شمارهٔ ۱۸۳: کره مشک بر سمن چه زنی 123شمارهٔ ۱۸۴: ای قاعده ی بزرگواری 124شمارهٔ ۱۸۵: ای بنده ی لب تو، لب آبدار می 125شمارهٔ ۱۸۶: شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا ...126شمارهٔ ۱۸۷: زهی چتر قمر طرف کلاهت 127شمارهٔ ۱۸۸: هرکه عشقت خرید جان بفروخت 128شمارهٔ ۱۸۹: نیم شبان دلبرک نیم مست 129شمارهٔ ۱۹۰: بر آن کس که کمتر ز سگ باد پیشت 130شمارهٔ ۱۹۱: جشن فرخنده نوروز جهان افروز است 131شمارهٔ ۱۹۲: رو که میدان جهان میدان توست

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ