به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتیغزل هاشمارهٔ ۶۹: وصل شک نیست که در می باید

2220عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

وصل شک نیست که در می باید
و ز میان هجر بدر می باید
نظر نا گذرانست بدوست
لیک از بخت نظر می باید
خدمتی جان بر او بردم گفت
به از این نقد دگر می باید
اگر از وصل سخن میگوئی
سخن اینست که زر می باید
دل مرا بر سر این گفت مترس
پایمزدت منم ار می باید
بس برونق سر و کاری است اثیر
طنز ناساز تو در می باید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۸: دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند 2شمارهٔ ۶۹: وصل شک نیست که در می باید 3شمارهٔ ۷۰: بهار امسال خوشتر می نماید 4شمارهٔ ۷۱: هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی ...5شمارهٔ ۷۲: یکدمت خود غم دلم دارد 6شمارهٔ ۷۳: تهمت اشکم چو پیدا میشود 7شمارهٔ ۷۴: مرغی یگانه بودم یاری بدستم آمد 8شمارهٔ ۷۵: یارستم پیشه باز، دست جفا می برد 9شمارهٔ ۷۶: آتش عشق تو چون زبانه برآرد 10شمارهٔ ۷۷: دل بر امید وصل تو جان را همی زند 11شمارهٔ ۷۸: دردی است در دیار که درمان نمیبرد 12شمارهٔ ۷۹: جهان، جان فشاند چو روی تو بیند 13شمارهٔ ۸۰: باز دل در عشق رائی میزند 14شمارهٔ ۸۱: با آنکه بهشیاری همتات نمی افتد 15شمارهٔ ۸۲: تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود 16شمارهٔ ۸۳: پایه حسن تو آفتاب ندارد 17شمارهٔ ۸۴: با که گویم راز چون همدم نماند 18شمارهٔ ۸۵: پسته خندان تو شکر فشاند 19شمارهٔ ۸۶: مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد 20شمارهٔ ۸۷: امید وصل غم روز هجر چون شب شمع 21شمارهٔ ۸۸: جور تو گر عنان بجنباند 22شمارهٔ ۸۹: مرا براین نسزاید که از تو باشم دور 23شمارهٔ ۹۰: تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار 24شمارهٔ ۹۱: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر 25شمارهٔ ۹۲: دلا فتراک آن جان و جهان گیر 26شمارهٔ ۹۳: یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر 27شمارهٔ ۹۴: دلبری دارم که یارب زینهار 28شمارهٔ ۹۵: ای ز تو بر هر دماغی صد هوس 29شمارهٔ ۹۶: مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش 30شمارهٔ ۹۷: گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه ب ...31شمارهٔ ۹۸: تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش 32شمارهٔ ۹۹: در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش 33شمارهٔ ۱۰۰: مهمان تو آمد دل در باغ رضا خوان ک ...34شمارهٔ ۱۰۱: در فراقت طاقت من گشت طاق 35شمارهٔ ۱۰۲: چند خورم خون خود ازدست دل 36شمارهٔ ۱۰۳: چو من عادت چنین دارم که غم را شاد ...37شمارهٔ ۱۰۴: می بین که تا چه غایت از تو به درد ...38شمارهٔ ۱۰۵: باز در دست چرخ بد سازم 39شمارهٔ ۱۰۶: از همه عالم خریدار توام 40شمارهٔ ۱۰۷: پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم 41شمارهٔ ۱۰۸: درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام 42شمارهٔ ۱۰۹: دوش با دوست محاکات بجان میگردم 43شمارهٔ ۱۱۰: دلبری دارم که جان میخواهد از من، ...44شمارهٔ ۱۱۱: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دا ...45شمارهٔ ۱۱۲: مه را وجود گفتن با روی او نیارم 46شمارهٔ ۱۱۳: از دل گره غم تو بگشادم 47شمارهٔ ۱۱۴: دوش در عیش و عشرتی بودم 48شمارهٔ ۱۱۵: بی تو با یک دل، غم دل مانده ام 49شمارهٔ ۱۱۶: هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم 50شمارهٔ ۱۱۷: یا رب این من، غریب کم خطرم 51شمارهٔ ۱۱۸: از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم 52شمارهٔ ۱۱۹: کو محرمی که قصه تو در میان نهم 53شمارهٔ ۱۲۰: بی شب زلف تو سیه روزم 54شمارهٔ ۱۲۱: چون با غم تو قرار گیرم 55شمارهٔ ۱۲۲: ره صد رهگذرت میدارم 56شمارهٔ ۱۲۳: با آنکه در میان دل آتش همی زنم 57شمارهٔ ۱۲۴: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کن ...58شمارهٔ ۱۲۵: شب دوش با دوست می خورده ام 59شمارهٔ ۱۲۶: خیز تا دست طرب یکدم، بجام می زنیم 60شمارهٔ ۱۲۷: آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام 61شمارهٔ ۱۲۸: در فراق تو سوخت این جگرم 62شمارهٔ ۱۲۹: به حق آنکه جز از تو، کسی گزیده نی ...63شمارهٔ ۱۳۰: بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم 64شمارهٔ ۱۳۱: میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم 65شمارهٔ ۱۳۲: وه که امروز بحال دگرم 66شمارهٔ ۱۳۳: ساقی من از خمار شبانه مشوشم 67شمارهٔ ۱۳۴: پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن 68شمارهٔ ۱۳۵: خه خه آن سوسن سیرابش بین 69شمارهٔ ۱۳۶: ای سعی کرده عشق تو در خون و جان م ...70شمارهٔ ۱۳۷: ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان 71شمارهٔ ۱۳۸: ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ...72شمارهٔ ۱۳۹: چیست، شرط عاشقان با بینوائی ساختن 73شمارهٔ ۱۴۰: این چرخ دغا پیشه دست خوش خوی تو 74شمارهٔ ۱۴۱: از رهی روی بگردان و برو 75شمارهٔ ۱۴۲: ای در دل و جان سواری تو 76شمارهٔ ۱۴۳: باز دل را تازه شد درد کهن با یار ...77شمارهٔ ۱۴۴: سیم اگر پیش سمن لافی زد از سیمای ...78شمارهٔ ۱۴۵: داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو 79شمارهٔ ۱۴۶: ای شکرخای شده گوش از تو 80شمارهٔ ۱۴۷: ای مرهم هر سینه مجروح لب تو 81شمارهٔ ۱۴۸: ای همه شیران اسیر دام تو 82شمارهٔ ۱۴۹: ای شکار آویز دل فتراک تو 83شمارهٔ ۱۵۰: گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو 84شمارهٔ ۱۵۱: ما مانده ایم و جانی، در دست غم بم ...85شمارهٔ ۱۵۲: ای مرا چون جان گرامی جام جانپرور ...86شمارهٔ ۱۵۳: ای غمت در جان من آویخته 87شمارهٔ ۱۵۴: توسن بسر عنان بمن ده 88شمارهٔ ۱۵۵: گره مشک، بر سمن چه زنی 89شمارهٔ ۱۵۶: دگر بار ای دل سنگین فتادی 90شمارهٔ ۱۵۷: دیدی چگونه ما را، بگذاشتی و رفتی 91شمارهٔ ۱۵۸: والله که به بیباکی، ناموس جهان بر ...92شمارهٔ ۱۵۹: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که ت ...93شمارهٔ ۱۶۰: ای پشیمان شده ز دلداری 94شمارهٔ ۱۶۱: من تنگدل و تو تنگ خوئی 95شمارهٔ ۱۶۲: ای عهد تو جمله نانمازی 96شمارهٔ ۱۶۳: جانم فدای توست، که جانان من توئی 97شمارهٔ ۱۶۴: تو که از درد سری آه کنی 98شمارهٔ ۱۶۵: ای دل آخر تا کی این دیوانگی 99شمارهٔ ۱۶۶: کژ نهادی کُله، چه سرداری 100شمارهٔ ۱۶۷: زلف چون بر عذار میفکنی 101شمارهٔ ۱۶۸: در کار تو از دست بشد عهد جوانی 102شمارهٔ ۱۶۹: ای به هلاک جان من، عشق تو را کفای ...103شمارهٔ ۱۷۰: بر گل چو مثال عنبر انگیزی 104شمارهٔ ۱۷۱: دلا آن به که با جان در نبندی 105شمارهٔ ۱۷۲: رخ تو فتنه جهان بودی 106شمارهٔ ۱۷۳: جانا، همه آیت نکوئی 107شمارهٔ ۱۷۴: روز تو اقبال و فرخ نیستی 108شمارهٔ ۱۷۵: چون گشت رخ چمن دل آرای 109شمارهٔ ۱۷۶: گرد ماه از زلف عنبر می نهی 110شمارهٔ ۱۷۷: مشک می رنگ، بر سمن چه زنی 111شمارهٔ ۱۷۸: بدین جمال اگر تو را وفاستی 112شمارهٔ ۱۷۹: بتن بودم امروز چون ناتوانی 113شمارهٔ ۱۸۰: صبحدم آن روی چون نگارچه شوئی 114شمارهٔ ۱۸۱: سوزی است مرا در دل دانی که چسان س ...115شمارهٔ ۱۸۲: بس کاین دل زار ریش کردی 116شمارهٔ ۱۸۳: کره مشک بر سمن چه زنی 117شمارهٔ ۱۸۴: ای قاعده ی بزرگواری 118شمارهٔ ۱۸۵: ای بنده ی لب تو، لب آبدار می 119شمارهٔ ۱۸۶: شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا ...120شمارهٔ ۱۸۷: زهی چتر قمر طرف کلاهت 121شمارهٔ ۱۸۸: هرکه عشقت خرید جان بفروخت 122شمارهٔ ۱۸۹: نیم شبان دلبرک نیم مست 123شمارهٔ ۱۹۰: بر آن کس که کمتر ز سگ باد پیشت 124شمارهٔ ۱۹۱: جشن فرخنده نوروز جهان افروز است 125شمارهٔ ۱۹۲: رو که میدان جهان میدان توست

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ