به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتیغزل هاشمارهٔ ۴۷: روی تو، ممالک جهان ارزد

2070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

روی تو، ممالک جهان ارزد
وصل تو، حیات جاودان ارزد
زان لعل که صد هزار دل دارد
یک بوسه بصد هزار جان ارزد
نام چو منی همی بری خه خه
این نام بدین لب و دهان ارزد
جان، بندگی تو را کمر در بست
انصاف بده که رایگان ارزد
چشم افکندم بدان گل عارض
تا خود به هزار بوستان ارزد
دل گفت اثیر اگر بصر داری
نیکو بنگر که بیش از آن ارزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۶: آنرا که چنان سلسله ها بافته باشد 2شمارهٔ ۴۷: روی تو، ممالک جهان ارزد 3شمارهٔ ۴۸: گه بود ماه که با روی تو از کوه بر ...4شمارهٔ ۴۹: گر نقاب از دورخ براندازد 5شمارهٔ ۵۰: نام تو، بهر زبان در افتاد 6شمارهٔ ۵۱: حسن رویش دیده پرخون میکند 7شمارهٔ ۵۲: از تو هر آنچه برمن درویش میرود 8شمارهٔ ۵۳: جهان پیرباز از دست نیسان خرقه می پ ...9شمارهٔ ۵۴: با سرو قدت چمن بسوزد 10شمارهٔ ۵۵: دهان تنگ آن دلبر نشان طبع من دارد 11شمارهٔ ۵۶: شام از طرب رخت سحر گردد 12شمارهٔ ۵۷: لعل تو به نکته دُر چکاند 13شمارهٔ ۵۸: یار دست جور در جان میکند 14شمارهٔ ۵۹: جان نقش رخ تو بر بصر دارد 15شمارهٔ ۶۰: وصلش مرا قرین سعادت نمیکند 16شمارهٔ ۶۱: از عشق تو بوی خون همی آید 17شمارهٔ ۶۲: دل ز دست غمت بجان نجهد 18شمارهٔ ۶۳: باز مرا عشق کهن تازه شد 19شمارهٔ ۶۴: هر محتشمی پایه عشق تو ندارد 20شمارهٔ ۶۵: تن بی غم تو جان نمیخواهد 21شمارهٔ ۶۶: از لب یار شکر می باید 22شمارهٔ ۶۷: که را هجرت به پرسش کمتر آید 23شمارهٔ ۶۸: دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند 24شمارهٔ ۶۹: وصل شک نیست که در می باید 25شمارهٔ ۷۰: بهار امسال خوشتر می نماید 26شمارهٔ ۷۱: هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی ...27شمارهٔ ۷۲: یکدمت خود غم دلم دارد 28شمارهٔ ۷۳: تهمت اشکم چو پیدا میشود 29شمارهٔ ۷۴: مرغی یگانه بودم یاری بدستم آمد 30شمارهٔ ۷۵: یارستم پیشه باز، دست جفا می برد 31شمارهٔ ۷۶: آتش عشق تو چون زبانه برآرد 32شمارهٔ ۷۷: دل بر امید وصل تو جان را همی زند 33شمارهٔ ۷۸: دردی است در دیار که درمان نمیبرد 34شمارهٔ ۷۹: جهان، جان فشاند چو روی تو بیند 35شمارهٔ ۸۰: باز دل در عشق رائی میزند 36شمارهٔ ۸۱: با آنکه بهشیاری همتات نمی افتد 37شمارهٔ ۸۲: تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود 38شمارهٔ ۸۳: پایه حسن تو آفتاب ندارد 39شمارهٔ ۸۴: با که گویم راز چون همدم نماند 40شمارهٔ ۸۵: پسته خندان تو شکر فشاند 41شمارهٔ ۸۶: مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد 42شمارهٔ ۸۷: امید وصل غم روز هجر چون شب شمع 43شمارهٔ ۸۸: جور تو گر عنان بجنباند 44شمارهٔ ۸۹: مرا براین نسزاید که از تو باشم دور 45شمارهٔ ۹۰: تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار 46شمارهٔ ۹۱: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر 47شمارهٔ ۹۲: دلا فتراک آن جان و جهان گیر 48شمارهٔ ۹۳: یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر 49شمارهٔ ۹۴: دلبری دارم که یارب زینهار 50شمارهٔ ۹۵: ای ز تو بر هر دماغی صد هوس 51شمارهٔ ۹۶: مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش 52شمارهٔ ۹۷: گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه ب ...53شمارهٔ ۹۸: تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش 54شمارهٔ ۹۹: در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش 55شمارهٔ ۱۰۰: مهمان تو آمد دل در باغ رضا خوان ک ...56شمارهٔ ۱۰۱: در فراقت طاقت من گشت طاق 57شمارهٔ ۱۰۲: چند خورم خون خود ازدست دل 58شمارهٔ ۱۰۳: چو من عادت چنین دارم که غم را شاد ...59شمارهٔ ۱۰۴: می بین که تا چه غایت از تو به درد ...60شمارهٔ ۱۰۵: باز در دست چرخ بد سازم 61شمارهٔ ۱۰۶: از همه عالم خریدار توام 62شمارهٔ ۱۰۷: پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم 63شمارهٔ ۱۰۸: درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام 64شمارهٔ ۱۰۹: دوش با دوست محاکات بجان میگردم 65شمارهٔ ۱۱۰: دلبری دارم که جان میخواهد از من، ...66شمارهٔ ۱۱۱: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دا ...67شمارهٔ ۱۱۲: مه را وجود گفتن با روی او نیارم 68شمارهٔ ۱۱۳: از دل گره غم تو بگشادم 69شمارهٔ ۱۱۴: دوش در عیش و عشرتی بودم 70شمارهٔ ۱۱۵: بی تو با یک دل، غم دل مانده ام 71شمارهٔ ۱۱۶: هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم 72شمارهٔ ۱۱۷: یا رب این من، غریب کم خطرم 73شمارهٔ ۱۱۸: از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم 74شمارهٔ ۱۱۹: کو محرمی که قصه تو در میان نهم 75شمارهٔ ۱۲۰: بی شب زلف تو سیه روزم 76شمارهٔ ۱۲۱: چون با غم تو قرار گیرم 77شمارهٔ ۱۲۲: ره صد رهگذرت میدارم 78شمارهٔ ۱۲۳: با آنکه در میان دل آتش همی زنم 79شمارهٔ ۱۲۴: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کن ...80شمارهٔ ۱۲۵: شب دوش با دوست می خورده ام 81شمارهٔ ۱۲۶: خیز تا دست طرب یکدم، بجام می زنیم 82شمارهٔ ۱۲۷: آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام 83شمارهٔ ۱۲۸: در فراق تو سوخت این جگرم 84شمارهٔ ۱۲۹: به حق آنکه جز از تو، کسی گزیده نی ...85شمارهٔ ۱۳۰: بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم 86شمارهٔ ۱۳۱: میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم 87شمارهٔ ۱۳۲: وه که امروز بحال دگرم 88شمارهٔ ۱۳۳: ساقی من از خمار شبانه مشوشم 89شمارهٔ ۱۳۴: پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن 90شمارهٔ ۱۳۵: خه خه آن سوسن سیرابش بین 91شمارهٔ ۱۳۶: ای سعی کرده عشق تو در خون و جان م ...92شمارهٔ ۱۳۷: ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان 93شمارهٔ ۱۳۸: ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ...94شمارهٔ ۱۳۹: چیست، شرط عاشقان با بینوائی ساختن 95شمارهٔ ۱۴۰: این چرخ دغا پیشه دست خوش خوی تو 96شمارهٔ ۱۴۱: از رهی روی بگردان و برو 97شمارهٔ ۱۴۲: ای در دل و جان سواری تو 98شمارهٔ ۱۴۳: باز دل را تازه شد درد کهن با یار ...99شمارهٔ ۱۴۴: سیم اگر پیش سمن لافی زد از سیمای ...100شمارهٔ ۱۴۵: داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو 101شمارهٔ ۱۴۶: ای شکرخای شده گوش از تو 102شمارهٔ ۱۴۷: ای مرهم هر سینه مجروح لب تو 103شمارهٔ ۱۴۸: ای همه شیران اسیر دام تو 104شمارهٔ ۱۴۹: ای شکار آویز دل فتراک تو 105شمارهٔ ۱۵۰: گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو 106شمارهٔ ۱۵۱: ما مانده ایم و جانی، در دست غم بم ...107شمارهٔ ۱۵۲: ای مرا چون جان گرامی جام جانپرور ...108شمارهٔ ۱۵۳: ای غمت در جان من آویخته 109شمارهٔ ۱۵۴: توسن بسر عنان بمن ده 110شمارهٔ ۱۵۵: گره مشک، بر سمن چه زنی 111شمارهٔ ۱۵۶: دگر بار ای دل سنگین فتادی 112شمارهٔ ۱۵۷: دیدی چگونه ما را، بگذاشتی و رفتی 113شمارهٔ ۱۵۸: والله که به بیباکی، ناموس جهان بر ...114شمارهٔ ۱۵۹: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که ت ...115شمارهٔ ۱۶۰: ای پشیمان شده ز دلداری 116شمارهٔ ۱۶۱: من تنگدل و تو تنگ خوئی 117شمارهٔ ۱۶۲: ای عهد تو جمله نانمازی 118شمارهٔ ۱۶۳: جانم فدای توست، که جانان من توئی 119شمارهٔ ۱۶۴: تو که از درد سری آه کنی 120شمارهٔ ۱۶۵: ای دل آخر تا کی این دیوانگی 121شمارهٔ ۱۶۶: کژ نهادی کُله، چه سرداری 122شمارهٔ ۱۶۷: زلف چون بر عذار میفکنی 123شمارهٔ ۱۶۸: در کار تو از دست بشد عهد جوانی 124شمارهٔ ۱۶۹: ای به هلاک جان من، عشق تو را کفای ...125شمارهٔ ۱۷۰: بر گل چو مثال عنبر انگیزی 126شمارهٔ ۱۷۱: دلا آن به که با جان در نبندی 127شمارهٔ ۱۷۲: رخ تو فتنه جهان بودی 128شمارهٔ ۱۷۳: جانا، همه آیت نکوئی 129شمارهٔ ۱۷۴: روز تو اقبال و فرخ نیستی 130شمارهٔ ۱۷۵: چون گشت رخ چمن دل آرای 131شمارهٔ ۱۷۶: گرد ماه از زلف عنبر می نهی 132شمارهٔ ۱۷۷: مشک می رنگ، بر سمن چه زنی 133شمارهٔ ۱۷۸: بدین جمال اگر تو را وفاستی 134شمارهٔ ۱۷۹: بتن بودم امروز چون ناتوانی 135شمارهٔ ۱۸۰: صبحدم آن روی چون نگارچه شوئی 136شمارهٔ ۱۸۱: سوزی است مرا در دل دانی که چسان س ...137شمارهٔ ۱۸۲: بس کاین دل زار ریش کردی 138شمارهٔ ۱۸۳: کره مشک بر سمن چه زنی 139شمارهٔ ۱۸۴: ای قاعده ی بزرگواری 140شمارهٔ ۱۸۵: ای بنده ی لب تو، لب آبدار می 141شمارهٔ ۱۸۶: شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا ...142شمارهٔ ۱۸۷: زهی چتر قمر طرف کلاهت 143شمارهٔ ۱۸۸: هرکه عشقت خرید جان بفروخت 144شمارهٔ ۱۸۹: نیم شبان دلبرک نیم مست 145شمارهٔ ۱۹۰: بر آن کس که کمتر ز سگ باد پیشت 146شمارهٔ ۱۹۱: جشن فرخنده نوروز جهان افروز است 147شمارهٔ ۱۹۲: رو که میدان جهان میدان توست

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ