به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتیغزل هاشمارهٔ ۲۰: یا رب آن روح ممثل چه خوش است

2110عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

یا رب آن روح ممثل چه خوش است
بر گلش زلف مسلسل چه خوش است
وان دو صف رسته لولوی عدن
بدو یاقوت مکلل چه خوش است
غدر رنگینش با خرقه نکوست
ناز شیرینش با دل چه خوش است
یا رب آن عهد دروغش که بدو
نتوان بود موصل چه خوش است
وان مراعات مزور که بدان
نتوان کرد معول چه خوش است
با اثیر است همین گوید و بس
یارب این روح ممثل چه خوش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۹: خیزید و می آرید که هنگام بهار است 2شمارهٔ ۲۰: یا رب آن روح ممثل چه خوش است 3شمارهٔ ۲۱: با دل بد عهد تو گاو گل سر دامن است 4شمارهٔ ۲۲: آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست 5شمارهٔ ۲۳: ازفلک آن ماه کون آمده است 6شمارهٔ ۲۴: کار ستمت بجان رسیده است 7شمارهٔ ۲۵: یا رب آن روی است با آن زیب و کشّی ...8شمارهٔ ۲۶: یک امروزت سر من چاکرت هست 9شمارهٔ ۲۷: محرم عشق را حکایت نیست 10شمارهٔ ۲۸: هنگامه ی خورشید ز رخسار تو بشکست 11شمارهٔ ۲۹: هیچ، دردی بتو ای مایه درمان مرساد 12شمارهٔ ۳۰: یاد میدار که از مات نمی آید یاد 13شمارهٔ ۳۱: چو لب افق بخندید و دم صبا بر آمد 14شمارهٔ ۳۲: من خاک چنان با دم، گاو زلف تو جنبا ...15شمارهٔ ۳۳: تدبیر دل مرا نمیخواهد 16شمارهٔ ۳۴: هرکه دل بر سرو بالائی نهد 17شمارهٔ ۳۵: هرکه در دامن تو آویزد 18شمارهٔ ۳۶: بی غم عشق تو دل بکار نیاید 19شمارهٔ ۳۷: دوستی یکدل و دمساز نماند 20شمارهٔ ۳۸: خوی تو باجور روزگار بسازد 21شمارهٔ ۳۹: خیمه در کوی یار خواهم زد 22شمارهٔ ۴۰: همچو بالای تو سروی بچمن می نرسد 23شمارهٔ ۴۱: دل به عشق تو جانسپاری کرد 24شمارهٔ ۴۲: وقت بیاید که دور غم بسر آید 25شمارهٔ ۴۳: روزی که جفاهای تو بر یاد من آید 26شمارهٔ ۴۴: رخ او دیده را بصر بخشد 27شمارهٔ ۴۵: نه صفای تو در بصر گنجد 28شمارهٔ ۴۶: آنرا که چنان سلسله ها بافته باشد 29شمارهٔ ۴۷: روی تو، ممالک جهان ارزد 30شمارهٔ ۴۸: گه بود ماه که با روی تو از کوه بر ...31شمارهٔ ۴۹: گر نقاب از دورخ براندازد 32شمارهٔ ۵۰: نام تو، بهر زبان در افتاد 33شمارهٔ ۵۱: حسن رویش دیده پرخون میکند 34شمارهٔ ۵۲: از تو هر آنچه برمن درویش میرود 35شمارهٔ ۵۳: جهان پیرباز از دست نیسان خرقه می پ ...36شمارهٔ ۵۴: با سرو قدت چمن بسوزد 37شمارهٔ ۵۵: دهان تنگ آن دلبر نشان طبع من دارد 38شمارهٔ ۵۶: شام از طرب رخت سحر گردد 39شمارهٔ ۵۷: لعل تو به نکته دُر چکاند 40شمارهٔ ۵۸: یار دست جور در جان میکند 41شمارهٔ ۵۹: جان نقش رخ تو بر بصر دارد 42شمارهٔ ۶۰: وصلش مرا قرین سعادت نمیکند 43شمارهٔ ۶۱: از عشق تو بوی خون همی آید 44شمارهٔ ۶۲: دل ز دست غمت بجان نجهد 45شمارهٔ ۶۳: باز مرا عشق کهن تازه شد 46شمارهٔ ۶۴: هر محتشمی پایه عشق تو ندارد 47شمارهٔ ۶۵: تن بی غم تو جان نمیخواهد 48شمارهٔ ۶۶: از لب یار شکر می باید 49شمارهٔ ۶۷: که را هجرت به پرسش کمتر آید 50شمارهٔ ۶۸: دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند 51شمارهٔ ۶۹: وصل شک نیست که در می باید 52شمارهٔ ۷۰: بهار امسال خوشتر می نماید 53شمارهٔ ۷۱: هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی ...54شمارهٔ ۷۲: یکدمت خود غم دلم دارد 55شمارهٔ ۷۳: تهمت اشکم چو پیدا میشود 56شمارهٔ ۷۴: مرغی یگانه بودم یاری بدستم آمد 57شمارهٔ ۷۵: یارستم پیشه باز، دست جفا می برد 58شمارهٔ ۷۶: آتش عشق تو چون زبانه برآرد 59شمارهٔ ۷۷: دل بر امید وصل تو جان را همی زند 60شمارهٔ ۷۸: دردی است در دیار که درمان نمیبرد 61شمارهٔ ۷۹: جهان، جان فشاند چو روی تو بیند 62شمارهٔ ۸۰: باز دل در عشق رائی میزند 63شمارهٔ ۸۱: با آنکه بهشیاری همتات نمی افتد 64شمارهٔ ۸۲: تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود 65شمارهٔ ۸۳: پایه حسن تو آفتاب ندارد 66شمارهٔ ۸۴: با که گویم راز چون همدم نماند 67شمارهٔ ۸۵: پسته خندان تو شکر فشاند 68شمارهٔ ۸۶: مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد 69شمارهٔ ۸۷: امید وصل غم روز هجر چون شب شمع 70شمارهٔ ۸۸: جور تو گر عنان بجنباند 71شمارهٔ ۸۹: مرا براین نسزاید که از تو باشم دور 72شمارهٔ ۹۰: تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار 73شمارهٔ ۹۱: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر 74شمارهٔ ۹۲: دلا فتراک آن جان و جهان گیر 75شمارهٔ ۹۳: یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر 76شمارهٔ ۹۴: دلبری دارم که یارب زینهار 77شمارهٔ ۹۵: ای ز تو بر هر دماغی صد هوس 78شمارهٔ ۹۶: مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش 79شمارهٔ ۹۷: گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه ب ...80شمارهٔ ۹۸: تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش 81شمارهٔ ۹۹: در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش 82شمارهٔ ۱۰۰: مهمان تو آمد دل در باغ رضا خوان ک ...83شمارهٔ ۱۰۱: در فراقت طاقت من گشت طاق 84شمارهٔ ۱۰۲: چند خورم خون خود ازدست دل 85شمارهٔ ۱۰۳: چو من عادت چنین دارم که غم را شاد ...86شمارهٔ ۱۰۴: می بین که تا چه غایت از تو به درد ...87شمارهٔ ۱۰۵: باز در دست چرخ بد سازم 88شمارهٔ ۱۰۶: از همه عالم خریدار توام 89شمارهٔ ۱۰۷: پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم 90شمارهٔ ۱۰۸: درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام 91شمارهٔ ۱۰۹: دوش با دوست محاکات بجان میگردم 92شمارهٔ ۱۱۰: دلبری دارم که جان میخواهد از من، ...93شمارهٔ ۱۱۱: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دا ...94شمارهٔ ۱۱۲: مه را وجود گفتن با روی او نیارم 95شمارهٔ ۱۱۳: از دل گره غم تو بگشادم 96شمارهٔ ۱۱۴: دوش در عیش و عشرتی بودم 97شمارهٔ ۱۱۵: بی تو با یک دل، غم دل مانده ام 98شمارهٔ ۱۱۶: هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم 99شمارهٔ ۱۱۷: یا رب این من، غریب کم خطرم 100شمارهٔ ۱۱۸: از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم 101شمارهٔ ۱۱۹: کو محرمی که قصه تو در میان نهم 102شمارهٔ ۱۲۰: بی شب زلف تو سیه روزم 103شمارهٔ ۱۲۱: چون با غم تو قرار گیرم 104شمارهٔ ۱۲۲: ره صد رهگذرت میدارم 105شمارهٔ ۱۲۳: با آنکه در میان دل آتش همی زنم 106شمارهٔ ۱۲۴: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کن ...107شمارهٔ ۱۲۵: شب دوش با دوست می خورده ام 108شمارهٔ ۱۲۶: خیز تا دست طرب یکدم، بجام می زنیم 109شمارهٔ ۱۲۷: آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام 110شمارهٔ ۱۲۸: در فراق تو سوخت این جگرم 111شمارهٔ ۱۲۹: به حق آنکه جز از تو، کسی گزیده نی ...112شمارهٔ ۱۳۰: بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم 113شمارهٔ ۱۳۱: میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم 114شمارهٔ ۱۳۲: وه که امروز بحال دگرم 115شمارهٔ ۱۳۳: ساقی من از خمار شبانه مشوشم 116شمارهٔ ۱۳۴: پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن 117شمارهٔ ۱۳۵: خه خه آن سوسن سیرابش بین 118شمارهٔ ۱۳۶: ای سعی کرده عشق تو در خون و جان م ...119شمارهٔ ۱۳۷: ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان 120شمارهٔ ۱۳۸: ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ...121شمارهٔ ۱۳۹: چیست، شرط عاشقان با بینوائی ساختن 122شمارهٔ ۱۴۰: این چرخ دغا پیشه دست خوش خوی تو 123شمارهٔ ۱۴۱: از رهی روی بگردان و برو 124شمارهٔ ۱۴۲: ای در دل و جان سواری تو 125شمارهٔ ۱۴۳: باز دل را تازه شد درد کهن با یار ...126شمارهٔ ۱۴۴: سیم اگر پیش سمن لافی زد از سیمای ...127شمارهٔ ۱۴۵: داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو 128شمارهٔ ۱۴۶: ای شکرخای شده گوش از تو 129شمارهٔ ۱۴۷: ای مرهم هر سینه مجروح لب تو 130شمارهٔ ۱۴۸: ای همه شیران اسیر دام تو 131شمارهٔ ۱۴۹: ای شکار آویز دل فتراک تو 132شمارهٔ ۱۵۰: گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو 133شمارهٔ ۱۵۱: ما مانده ایم و جانی، در دست غم بم ...134شمارهٔ ۱۵۲: ای مرا چون جان گرامی جام جانپرور ...135شمارهٔ ۱۵۳: ای غمت در جان من آویخته 136شمارهٔ ۱۵۴: توسن بسر عنان بمن ده 137شمارهٔ ۱۵۵: گره مشک، بر سمن چه زنی 138شمارهٔ ۱۵۶: دگر بار ای دل سنگین فتادی 139شمارهٔ ۱۵۷: دیدی چگونه ما را، بگذاشتی و رفتی 140شمارهٔ ۱۵۸: والله که به بیباکی، ناموس جهان بر ...141شمارهٔ ۱۵۹: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که ت ...142شمارهٔ ۱۶۰: ای پشیمان شده ز دلداری 143شمارهٔ ۱۶۱: من تنگدل و تو تنگ خوئی 144شمارهٔ ۱۶۲: ای عهد تو جمله نانمازی 145شمارهٔ ۱۶۳: جانم فدای توست، که جانان من توئی 146شمارهٔ ۱۶۴: تو که از درد سری آه کنی 147شمارهٔ ۱۶۵: ای دل آخر تا کی این دیوانگی 148شمارهٔ ۱۶۶: کژ نهادی کُله، چه سرداری 149شمارهٔ ۱۶۷: زلف چون بر عذار میفکنی 150شمارهٔ ۱۶۸: در کار تو از دست بشد عهد جوانی 151شمارهٔ ۱۶۹: ای به هلاک جان من، عشق تو را کفای ...152شمارهٔ ۱۷۰: بر گل چو مثال عنبر انگیزی 153شمارهٔ ۱۷۱: دلا آن به که با جان در نبندی 154شمارهٔ ۱۷۲: رخ تو فتنه جهان بودی 155شمارهٔ ۱۷۳: جانا، همه آیت نکوئی 156شمارهٔ ۱۷۴: روز تو اقبال و فرخ نیستی 157شمارهٔ ۱۷۵: چون گشت رخ چمن دل آرای 158شمارهٔ ۱۷۶: گرد ماه از زلف عنبر می نهی 159شمارهٔ ۱۷۷: مشک می رنگ، بر سمن چه زنی 160شمارهٔ ۱۷۸: بدین جمال اگر تو را وفاستی 161شمارهٔ ۱۷۹: بتن بودم امروز چون ناتوانی 162شمارهٔ ۱۸۰: صبحدم آن روی چون نگارچه شوئی 163شمارهٔ ۱۸۱: سوزی است مرا در دل دانی که چسان س ...164شمارهٔ ۱۸۲: بس کاین دل زار ریش کردی 165شمارهٔ ۱۸۳: کره مشک بر سمن چه زنی 166شمارهٔ ۱۸۴: ای قاعده ی بزرگواری 167شمارهٔ ۱۸۵: ای بنده ی لب تو، لب آبدار می 168شمارهٔ ۱۸۶: شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا ...169شمارهٔ ۱۸۷: زهی چتر قمر طرف کلاهت 170شمارهٔ ۱۸۸: هرکه عشقت خرید جان بفروخت 171شمارهٔ ۱۸۹: نیم شبان دلبرک نیم مست 172شمارهٔ ۱۹۰: بر آن کس که کمتر ز سگ باد پیشت 173شمارهٔ ۱۹۱: جشن فرخنده نوروز جهان افروز است 174شمارهٔ ۱۹۲: رو که میدان جهان میدان توست

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ