به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتیغزل هاشمارهٔ ۱۶: بازار تو را کرانه ئی نیست

2180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بازار تو را کرانه ئی نیست
آزار تو را بهانه ئی نیست
آمد ز دهن دلم ز آتش
بی قصه تو زبانه ئی نیست
تا بوده هزار بار بالین
در کوی تو آستانه ئی نیست
در کوی تو ناز حسن سوز است
بی ماتم هیچ خانه ئی نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵: ای اختری، که شاه کواکب غلام توست 2شمارهٔ ۱۶: بازار تو را کرانه ئی نیست 3شمارهٔ ۱۷: کس به عشق تو دستیارم نیست 4شمارهٔ ۱۸: طبیب درد بیدرمان کدام است 5شمارهٔ ۱۹: خیزید و می آرید که هنگام بهار است 6شمارهٔ ۲۰: یا رب آن روح ممثل چه خوش است 7شمارهٔ ۲۱: با دل بد عهد تو گاو گل سر دامن است 8شمارهٔ ۲۲: آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست 9شمارهٔ ۲۳: ازفلک آن ماه کون آمده است 10شمارهٔ ۲۴: کار ستمت بجان رسیده است 11شمارهٔ ۲۵: یا رب آن روی است با آن زیب و کشّی ...12شمارهٔ ۲۶: یک امروزت سر من چاکرت هست 13شمارهٔ ۲۷: محرم عشق را حکایت نیست 14شمارهٔ ۲۸: هنگامه ی خورشید ز رخسار تو بشکست 15شمارهٔ ۲۹: هیچ، دردی بتو ای مایه درمان مرساد 16شمارهٔ ۳۰: یاد میدار که از مات نمی آید یاد 17شمارهٔ ۳۱: چو لب افق بخندید و دم صبا بر آمد 18شمارهٔ ۳۲: من خاک چنان با دم، گاو زلف تو جنبا ...19شمارهٔ ۳۳: تدبیر دل مرا نمیخواهد 20شمارهٔ ۳۴: هرکه دل بر سرو بالائی نهد 21شمارهٔ ۳۵: هرکه در دامن تو آویزد 22شمارهٔ ۳۶: بی غم عشق تو دل بکار نیاید 23شمارهٔ ۳۷: دوستی یکدل و دمساز نماند 24شمارهٔ ۳۸: خوی تو باجور روزگار بسازد 25شمارهٔ ۳۹: خیمه در کوی یار خواهم زد 26شمارهٔ ۴۰: همچو بالای تو سروی بچمن می نرسد 27شمارهٔ ۴۱: دل به عشق تو جانسپاری کرد 28شمارهٔ ۴۲: وقت بیاید که دور غم بسر آید 29شمارهٔ ۴۳: روزی که جفاهای تو بر یاد من آید 30شمارهٔ ۴۴: رخ او دیده را بصر بخشد 31شمارهٔ ۴۵: نه صفای تو در بصر گنجد 32شمارهٔ ۴۶: آنرا که چنان سلسله ها بافته باشد 33شمارهٔ ۴۷: روی تو، ممالک جهان ارزد 34شمارهٔ ۴۸: گه بود ماه که با روی تو از کوه بر ...35شمارهٔ ۴۹: گر نقاب از دورخ براندازد 36شمارهٔ ۵۰: نام تو، بهر زبان در افتاد 37شمارهٔ ۵۱: حسن رویش دیده پرخون میکند 38شمارهٔ ۵۲: از تو هر آنچه برمن درویش میرود 39شمارهٔ ۵۳: جهان پیرباز از دست نیسان خرقه می پ ...40شمارهٔ ۵۴: با سرو قدت چمن بسوزد 41شمارهٔ ۵۵: دهان تنگ آن دلبر نشان طبع من دارد 42شمارهٔ ۵۶: شام از طرب رخت سحر گردد 43شمارهٔ ۵۷: لعل تو به نکته دُر چکاند 44شمارهٔ ۵۸: یار دست جور در جان میکند 45شمارهٔ ۵۹: جان نقش رخ تو بر بصر دارد 46شمارهٔ ۶۰: وصلش مرا قرین سعادت نمیکند 47شمارهٔ ۶۱: از عشق تو بوی خون همی آید 48شمارهٔ ۶۲: دل ز دست غمت بجان نجهد 49شمارهٔ ۶۳: باز مرا عشق کهن تازه شد 50شمارهٔ ۶۴: هر محتشمی پایه عشق تو ندارد 51شمارهٔ ۶۵: تن بی غم تو جان نمیخواهد 52شمارهٔ ۶۶: از لب یار شکر می باید 53شمارهٔ ۶۷: که را هجرت به پرسش کمتر آید 54شمارهٔ ۶۸: دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند 55شمارهٔ ۶۹: وصل شک نیست که در می باید 56شمارهٔ ۷۰: بهار امسال خوشتر می نماید 57شمارهٔ ۷۱: هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی ...58شمارهٔ ۷۲: یکدمت خود غم دلم دارد 59شمارهٔ ۷۳: تهمت اشکم چو پیدا میشود 60شمارهٔ ۷۴: مرغی یگانه بودم یاری بدستم آمد 61شمارهٔ ۷۵: یارستم پیشه باز، دست جفا می برد 62شمارهٔ ۷۶: آتش عشق تو چون زبانه برآرد 63شمارهٔ ۷۷: دل بر امید وصل تو جان را همی زند 64شمارهٔ ۷۸: دردی است در دیار که درمان نمیبرد 65شمارهٔ ۷۹: جهان، جان فشاند چو روی تو بیند 66شمارهٔ ۸۰: باز دل در عشق رائی میزند 67شمارهٔ ۸۱: با آنکه بهشیاری همتات نمی افتد 68شمارهٔ ۸۲: تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود 69شمارهٔ ۸۳: پایه حسن تو آفتاب ندارد 70شمارهٔ ۸۴: با که گویم راز چون همدم نماند 71شمارهٔ ۸۵: پسته خندان تو شکر فشاند 72شمارهٔ ۸۶: مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد 73شمارهٔ ۸۷: امید وصل غم روز هجر چون شب شمع 74شمارهٔ ۸۸: جور تو گر عنان بجنباند 75شمارهٔ ۸۹: مرا براین نسزاید که از تو باشم دور 76شمارهٔ ۹۰: تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار 77شمارهٔ ۹۱: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر 78شمارهٔ ۹۲: دلا فتراک آن جان و جهان گیر 79شمارهٔ ۹۳: یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر 80شمارهٔ ۹۴: دلبری دارم که یارب زینهار 81شمارهٔ ۹۵: ای ز تو بر هر دماغی صد هوس 82شمارهٔ ۹۶: مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش 83شمارهٔ ۹۷: گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه ب ...84شمارهٔ ۹۸: تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش 85شمارهٔ ۹۹: در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش 86شمارهٔ ۱۰۰: مهمان تو آمد دل در باغ رضا خوان ک ...87شمارهٔ ۱۰۱: در فراقت طاقت من گشت طاق 88شمارهٔ ۱۰۲: چند خورم خون خود ازدست دل 89شمارهٔ ۱۰۳: چو من عادت چنین دارم که غم را شاد ...90شمارهٔ ۱۰۴: می بین که تا چه غایت از تو به درد ...91شمارهٔ ۱۰۵: باز در دست چرخ بد سازم 92شمارهٔ ۱۰۶: از همه عالم خریدار توام 93شمارهٔ ۱۰۷: پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم 94شمارهٔ ۱۰۸: درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام 95شمارهٔ ۱۰۹: دوش با دوست محاکات بجان میگردم 96شمارهٔ ۱۱۰: دلبری دارم که جان میخواهد از من، ...97شمارهٔ ۱۱۱: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دا ...98شمارهٔ ۱۱۲: مه را وجود گفتن با روی او نیارم 99شمارهٔ ۱۱۳: از دل گره غم تو بگشادم 100شمارهٔ ۱۱۴: دوش در عیش و عشرتی بودم 101شمارهٔ ۱۱۵: بی تو با یک دل، غم دل مانده ام 102شمارهٔ ۱۱۶: هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم 103شمارهٔ ۱۱۷: یا رب این من، غریب کم خطرم 104شمارهٔ ۱۱۸: از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم 105شمارهٔ ۱۱۹: کو محرمی که قصه تو در میان نهم 106شمارهٔ ۱۲۰: بی شب زلف تو سیه روزم 107شمارهٔ ۱۲۱: چون با غم تو قرار گیرم 108شمارهٔ ۱۲۲: ره صد رهگذرت میدارم 109شمارهٔ ۱۲۳: با آنکه در میان دل آتش همی زنم 110شمارهٔ ۱۲۴: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کن ...111شمارهٔ ۱۲۵: شب دوش با دوست می خورده ام 112شمارهٔ ۱۲۶: خیز تا دست طرب یکدم، بجام می زنیم 113شمارهٔ ۱۲۷: آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام 114شمارهٔ ۱۲۸: در فراق تو سوخت این جگرم 115شمارهٔ ۱۲۹: به حق آنکه جز از تو، کسی گزیده نی ...116شمارهٔ ۱۳۰: بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم 117شمارهٔ ۱۳۱: میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم 118شمارهٔ ۱۳۲: وه که امروز بحال دگرم 119شمارهٔ ۱۳۳: ساقی من از خمار شبانه مشوشم 120شمارهٔ ۱۳۴: پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن 121شمارهٔ ۱۳۵: خه خه آن سوسن سیرابش بین 122شمارهٔ ۱۳۶: ای سعی کرده عشق تو در خون و جان م ...123شمارهٔ ۱۳۷: ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان 124شمارهٔ ۱۳۸: ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ...125شمارهٔ ۱۳۹: چیست، شرط عاشقان با بینوائی ساختن 126شمارهٔ ۱۴۰: این چرخ دغا پیشه دست خوش خوی تو 127شمارهٔ ۱۴۱: از رهی روی بگردان و برو 128شمارهٔ ۱۴۲: ای در دل و جان سواری تو 129شمارهٔ ۱۴۳: باز دل را تازه شد درد کهن با یار ...130شمارهٔ ۱۴۴: سیم اگر پیش سمن لافی زد از سیمای ...131شمارهٔ ۱۴۵: داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو 132شمارهٔ ۱۴۶: ای شکرخای شده گوش از تو 133شمارهٔ ۱۴۷: ای مرهم هر سینه مجروح لب تو 134شمارهٔ ۱۴۸: ای همه شیران اسیر دام تو 135شمارهٔ ۱۴۹: ای شکار آویز دل فتراک تو 136شمارهٔ ۱۵۰: گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو 137شمارهٔ ۱۵۱: ما مانده ایم و جانی، در دست غم بم ...138شمارهٔ ۱۵۲: ای مرا چون جان گرامی جام جانپرور ...139شمارهٔ ۱۵۳: ای غمت در جان من آویخته 140شمارهٔ ۱۵۴: توسن بسر عنان بمن ده 141شمارهٔ ۱۵۵: گره مشک، بر سمن چه زنی 142شمارهٔ ۱۵۶: دگر بار ای دل سنگین فتادی 143شمارهٔ ۱۵۷: دیدی چگونه ما را، بگذاشتی و رفتی 144شمارهٔ ۱۵۸: والله که به بیباکی، ناموس جهان بر ...145شمارهٔ ۱۵۹: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که ت ...146شمارهٔ ۱۶۰: ای پشیمان شده ز دلداری 147شمارهٔ ۱۶۱: من تنگدل و تو تنگ خوئی 148شمارهٔ ۱۶۲: ای عهد تو جمله نانمازی 149شمارهٔ ۱۶۳: جانم فدای توست، که جانان من توئی 150شمارهٔ ۱۶۴: تو که از درد سری آه کنی 151شمارهٔ ۱۶۵: ای دل آخر تا کی این دیوانگی 152شمارهٔ ۱۶۶: کژ نهادی کُله، چه سرداری 153شمارهٔ ۱۶۷: زلف چون بر عذار میفکنی 154شمارهٔ ۱۶۸: در کار تو از دست بشد عهد جوانی 155شمارهٔ ۱۶۹: ای به هلاک جان من، عشق تو را کفای ...156شمارهٔ ۱۷۰: بر گل چو مثال عنبر انگیزی 157شمارهٔ ۱۷۱: دلا آن به که با جان در نبندی 158شمارهٔ ۱۷۲: رخ تو فتنه جهان بودی 159شمارهٔ ۱۷۳: جانا، همه آیت نکوئی 160شمارهٔ ۱۷۴: روز تو اقبال و فرخ نیستی 161شمارهٔ ۱۷۵: چون گشت رخ چمن دل آرای 162شمارهٔ ۱۷۶: گرد ماه از زلف عنبر می نهی 163شمارهٔ ۱۷۷: مشک می رنگ، بر سمن چه زنی 164شمارهٔ ۱۷۸: بدین جمال اگر تو را وفاستی 165شمارهٔ ۱۷۹: بتن بودم امروز چون ناتوانی 166شمارهٔ ۱۸۰: صبحدم آن روی چون نگارچه شوئی 167شمارهٔ ۱۸۱: سوزی است مرا در دل دانی که چسان س ...168شمارهٔ ۱۸۲: بس کاین دل زار ریش کردی 169شمارهٔ ۱۸۳: کره مشک بر سمن چه زنی 170شمارهٔ ۱۸۴: ای قاعده ی بزرگواری 171شمارهٔ ۱۸۵: ای بنده ی لب تو، لب آبدار می 172شمارهٔ ۱۸۶: شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا ...173شمارهٔ ۱۸۷: زهی چتر قمر طرف کلاهت 174شمارهٔ ۱۸۸: هرکه عشقت خرید جان بفروخت 175شمارهٔ ۱۸۹: نیم شبان دلبرک نیم مست 176شمارهٔ ۱۹۰: بر آن کس که کمتر ز سگ باد پیشت 177شمارهٔ ۱۹۱: جشن فرخنده نوروز جهان افروز است 178شمارهٔ ۱۹۲: رو که میدان جهان میدان توست

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ