به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتیغزل هاشمارهٔ ۱۷: کس به عشق تو دستیارم نیست

2210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کس به عشق تو دستیارم نیست
دل بهجر تو پایدارم نیست
من نگویم که دیده نیست مرا
هست بی روی تو نگارم نیست
بیکی دل چه مایه رنج کشم
ای دریغا که صد هزارم نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶: بازار تو را کرانه ئی نیست 2شمارهٔ ۱۷: کس به عشق تو دستیارم نیست 3شمارهٔ ۱۸: طبیب درد بیدرمان کدام است 4شمارهٔ ۱۹: خیزید و می آرید که هنگام بهار است 5شمارهٔ ۲۰: یا رب آن روح ممثل چه خوش است 6شمارهٔ ۲۱: با دل بد عهد تو گاو گل سر دامن است 7شمارهٔ ۲۲: آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست 8شمارهٔ ۲۳: ازفلک آن ماه کون آمده است 9شمارهٔ ۲۴: کار ستمت بجان رسیده است 10شمارهٔ ۲۵: یا رب آن روی است با آن زیب و کشّی ...11شمارهٔ ۲۶: یک امروزت سر من چاکرت هست 12شمارهٔ ۲۷: محرم عشق را حکایت نیست 13شمارهٔ ۲۸: هنگامه ی خورشید ز رخسار تو بشکست 14شمارهٔ ۲۹: هیچ، دردی بتو ای مایه درمان مرساد 15شمارهٔ ۳۰: یاد میدار که از مات نمی آید یاد 16شمارهٔ ۳۱: چو لب افق بخندید و دم صبا بر آمد 17شمارهٔ ۳۲: من خاک چنان با دم، گاو زلف تو جنبا ...18شمارهٔ ۳۳: تدبیر دل مرا نمیخواهد 19شمارهٔ ۳۴: هرکه دل بر سرو بالائی نهد 20شمارهٔ ۳۵: هرکه در دامن تو آویزد 21شمارهٔ ۳۶: بی غم عشق تو دل بکار نیاید 22شمارهٔ ۳۷: دوستی یکدل و دمساز نماند 23شمارهٔ ۳۸: خوی تو باجور روزگار بسازد 24شمارهٔ ۳۹: خیمه در کوی یار خواهم زد 25شمارهٔ ۴۰: همچو بالای تو سروی بچمن می نرسد 26شمارهٔ ۴۱: دل به عشق تو جانسپاری کرد 27شمارهٔ ۴۲: وقت بیاید که دور غم بسر آید 28شمارهٔ ۴۳: روزی که جفاهای تو بر یاد من آید 29شمارهٔ ۴۴: رخ او دیده را بصر بخشد 30شمارهٔ ۴۵: نه صفای تو در بصر گنجد 31شمارهٔ ۴۶: آنرا که چنان سلسله ها بافته باشد 32شمارهٔ ۴۷: روی تو، ممالک جهان ارزد 33شمارهٔ ۴۸: گه بود ماه که با روی تو از کوه بر ...34شمارهٔ ۴۹: گر نقاب از دورخ براندازد 35شمارهٔ ۵۰: نام تو، بهر زبان در افتاد 36شمارهٔ ۵۱: حسن رویش دیده پرخون میکند 37شمارهٔ ۵۲: از تو هر آنچه برمن درویش میرود 38شمارهٔ ۵۳: جهان پیرباز از دست نیسان خرقه می پ ...39شمارهٔ ۵۴: با سرو قدت چمن بسوزد 40شمارهٔ ۵۵: دهان تنگ آن دلبر نشان طبع من دارد 41شمارهٔ ۵۶: شام از طرب رخت سحر گردد 42شمارهٔ ۵۷: لعل تو به نکته دُر چکاند 43شمارهٔ ۵۸: یار دست جور در جان میکند 44شمارهٔ ۵۹: جان نقش رخ تو بر بصر دارد 45شمارهٔ ۶۰: وصلش مرا قرین سعادت نمیکند 46شمارهٔ ۶۱: از عشق تو بوی خون همی آید 47شمارهٔ ۶۲: دل ز دست غمت بجان نجهد 48شمارهٔ ۶۳: باز مرا عشق کهن تازه شد 49شمارهٔ ۶۴: هر محتشمی پایه عشق تو ندارد 50شمارهٔ ۶۵: تن بی غم تو جان نمیخواهد 51شمارهٔ ۶۶: از لب یار شکر می باید 52شمارهٔ ۶۷: که را هجرت به پرسش کمتر آید 53شمارهٔ ۶۸: دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند 54شمارهٔ ۶۹: وصل شک نیست که در می باید 55شمارهٔ ۷۰: بهار امسال خوشتر می نماید 56شمارهٔ ۷۱: هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی ...57شمارهٔ ۷۲: یکدمت خود غم دلم دارد 58شمارهٔ ۷۳: تهمت اشکم چو پیدا میشود 59شمارهٔ ۷۴: مرغی یگانه بودم یاری بدستم آمد 60شمارهٔ ۷۵: یارستم پیشه باز، دست جفا می برد 61شمارهٔ ۷۶: آتش عشق تو چون زبانه برآرد 62شمارهٔ ۷۷: دل بر امید وصل تو جان را همی زند 63شمارهٔ ۷۸: دردی است در دیار که درمان نمیبرد 64شمارهٔ ۷۹: جهان، جان فشاند چو روی تو بیند 65شمارهٔ ۸۰: باز دل در عشق رائی میزند 66شمارهٔ ۸۱: با آنکه بهشیاری همتات نمی افتد 67شمارهٔ ۸۲: تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود 68شمارهٔ ۸۳: پایه حسن تو آفتاب ندارد 69شمارهٔ ۸۴: با که گویم راز چون همدم نماند 70شمارهٔ ۸۵: پسته خندان تو شکر فشاند 71شمارهٔ ۸۶: مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد 72شمارهٔ ۸۷: امید وصل غم روز هجر چون شب شمع 73شمارهٔ ۸۸: جور تو گر عنان بجنباند 74شمارهٔ ۸۹: مرا براین نسزاید که از تو باشم دور 75شمارهٔ ۹۰: تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار 76شمارهٔ ۹۱: آن زلف مشوش بین در عنبر و بان منگر 77شمارهٔ ۹۲: دلا فتراک آن جان و جهان گیر 78شمارهٔ ۹۳: یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر 79شمارهٔ ۹۴: دلبری دارم که یارب زینهار 80شمارهٔ ۹۵: ای ز تو بر هر دماغی صد هوس 81شمارهٔ ۹۶: مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش 82شمارهٔ ۹۷: گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه ب ...83شمارهٔ ۹۸: تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش 84شمارهٔ ۹۹: در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش 85شمارهٔ ۱۰۰: مهمان تو آمد دل در باغ رضا خوان ک ...86شمارهٔ ۱۰۱: در فراقت طاقت من گشت طاق 87شمارهٔ ۱۰۲: چند خورم خون خود ازدست دل 88شمارهٔ ۱۰۳: چو من عادت چنین دارم که غم را شاد ...89شمارهٔ ۱۰۴: می بین که تا چه غایت از تو به درد ...90شمارهٔ ۱۰۵: باز در دست چرخ بد سازم 91شمارهٔ ۱۰۶: از همه عالم خریدار توام 92شمارهٔ ۱۰۷: پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم 93شمارهٔ ۱۰۸: درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام 94شمارهٔ ۱۰۹: دوش با دوست محاکات بجان میگردم 95شمارهٔ ۱۱۰: دلبری دارم که جان میخواهد از من، ...96شمارهٔ ۱۱۱: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دا ...97شمارهٔ ۱۱۲: مه را وجود گفتن با روی او نیارم 98شمارهٔ ۱۱۳: از دل گره غم تو بگشادم 99شمارهٔ ۱۱۴: دوش در عیش و عشرتی بودم 100شمارهٔ ۱۱۵: بی تو با یک دل، غم دل مانده ام 101شمارهٔ ۱۱۶: هرغم که دهد عشق تو من خار ندارم 102شمارهٔ ۱۱۷: یا رب این من، غریب کم خطرم 103شمارهٔ ۱۱۸: از نو، رقمی بر دل درویش کشیدم 104شمارهٔ ۱۱۹: کو محرمی که قصه تو در میان نهم 105شمارهٔ ۱۲۰: بی شب زلف تو سیه روزم 106شمارهٔ ۱۲۱: چون با غم تو قرار گیرم 107شمارهٔ ۱۲۲: ره صد رهگذرت میدارم 108شمارهٔ ۱۲۳: با آنکه در میان دل آتش همی زنم 109شمارهٔ ۱۲۴: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کن ...110شمارهٔ ۱۲۵: شب دوش با دوست می خورده ام 111شمارهٔ ۱۲۶: خیز تا دست طرب یکدم، بجام می زنیم 112شمارهٔ ۱۲۷: آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام 113شمارهٔ ۱۲۸: در فراق تو سوخت این جگرم 114شمارهٔ ۱۲۹: به حق آنکه جز از تو، کسی گزیده نی ...115شمارهٔ ۱۳۰: بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم 116شمارهٔ ۱۳۱: میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم 117شمارهٔ ۱۳۲: وه که امروز بحال دگرم 118شمارهٔ ۱۳۳: ساقی من از خمار شبانه مشوشم 119شمارهٔ ۱۳۴: پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن 120شمارهٔ ۱۳۵: خه خه آن سوسن سیرابش بین 121شمارهٔ ۱۳۶: ای سعی کرده عشق تو در خون و جان م ...122شمارهٔ ۱۳۷: ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان 123شمارهٔ ۱۳۸: ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ...124شمارهٔ ۱۳۹: چیست، شرط عاشقان با بینوائی ساختن 125شمارهٔ ۱۴۰: این چرخ دغا پیشه دست خوش خوی تو 126شمارهٔ ۱۴۱: از رهی روی بگردان و برو 127شمارهٔ ۱۴۲: ای در دل و جان سواری تو 128شمارهٔ ۱۴۳: باز دل را تازه شد درد کهن با یار ...129شمارهٔ ۱۴۴: سیم اگر پیش سمن لافی زد از سیمای ...130شمارهٔ ۱۴۵: داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو 131شمارهٔ ۱۴۶: ای شکرخای شده گوش از تو 132شمارهٔ ۱۴۷: ای مرهم هر سینه مجروح لب تو 133شمارهٔ ۱۴۸: ای همه شیران اسیر دام تو 134شمارهٔ ۱۴۹: ای شکار آویز دل فتراک تو 135شمارهٔ ۱۵۰: گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو 136شمارهٔ ۱۵۱: ما مانده ایم و جانی، در دست غم بم ...137شمارهٔ ۱۵۲: ای مرا چون جان گرامی جام جانپرور ...138شمارهٔ ۱۵۳: ای غمت در جان من آویخته 139شمارهٔ ۱۵۴: توسن بسر عنان بمن ده 140شمارهٔ ۱۵۵: گره مشک، بر سمن چه زنی 141شمارهٔ ۱۵۶: دگر بار ای دل سنگین فتادی 142شمارهٔ ۱۵۷: دیدی چگونه ما را، بگذاشتی و رفتی 143شمارهٔ ۱۵۸: والله که به بیباکی، ناموس جهان بر ...144شمارهٔ ۱۵۹: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که ت ...145شمارهٔ ۱۶۰: ای پشیمان شده ز دلداری 146شمارهٔ ۱۶۱: من تنگدل و تو تنگ خوئی 147شمارهٔ ۱۶۲: ای عهد تو جمله نانمازی 148شمارهٔ ۱۶۳: جانم فدای توست، که جانان من توئی 149شمارهٔ ۱۶۴: تو که از درد سری آه کنی 150شمارهٔ ۱۶۵: ای دل آخر تا کی این دیوانگی 151شمارهٔ ۱۶۶: کژ نهادی کُله، چه سرداری 152شمارهٔ ۱۶۷: زلف چون بر عذار میفکنی 153شمارهٔ ۱۶۸: در کار تو از دست بشد عهد جوانی 154شمارهٔ ۱۶۹: ای به هلاک جان من، عشق تو را کفای ...155شمارهٔ ۱۷۰: بر گل چو مثال عنبر انگیزی 156شمارهٔ ۱۷۱: دلا آن به که با جان در نبندی 157شمارهٔ ۱۷۲: رخ تو فتنه جهان بودی 158شمارهٔ ۱۷۳: جانا، همه آیت نکوئی 159شمارهٔ ۱۷۴: روز تو اقبال و فرخ نیستی 160شمارهٔ ۱۷۵: چون گشت رخ چمن دل آرای 161شمارهٔ ۱۷۶: گرد ماه از زلف عنبر می نهی 162شمارهٔ ۱۷۷: مشک می رنگ، بر سمن چه زنی 163شمارهٔ ۱۷۸: بدین جمال اگر تو را وفاستی 164شمارهٔ ۱۷۹: بتن بودم امروز چون ناتوانی 165شمارهٔ ۱۸۰: صبحدم آن روی چون نگارچه شوئی 166شمارهٔ ۱۸۱: سوزی است مرا در دل دانی که چسان س ...167شمارهٔ ۱۸۲: بس کاین دل زار ریش کردی 168شمارهٔ ۱۸۳: کره مشک بر سمن چه زنی 169شمارهٔ ۱۸۴: ای قاعده ی بزرگواری 170شمارهٔ ۱۸۵: ای بنده ی لب تو، لب آبدار می 171شمارهٔ ۱۸۶: شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا ...172شمارهٔ ۱۸۷: زهی چتر قمر طرف کلاهت 173شمارهٔ ۱۸۸: هرکه عشقت خرید جان بفروخت 174شمارهٔ ۱۸۹: نیم شبان دلبرک نیم مست 175شمارهٔ ۱۹۰: بر آن کس که کمتر ز سگ باد پیشت 176شمارهٔ ۱۹۱: جشن فرخنده نوروز جهان افروز است 177شمارهٔ ۱۹۲: رو که میدان جهان میدان توست

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ