به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
به غم دوست فکندیم دل خرّم را
خرّم آن دل، که گزیده است غم عالم را
خنک آن دم که زند بردل ریشم خنجر
زخم اگر دوست زند خود چه کنم مرهم را
من دیوانه پری زاده بسی دیدم لیک،
نیست این حسن و بها، هیچ بنی آدم را
ما سیه روز و رخت مهر و دمت عیسی صبح
رو به ما کن که غنیمت شمریم این دم را
تا پریشان نکنی خاطر ما شیفتگان،
هر دم آشفته مکن طرّه خم در خم را
قطره خون دلم شبنم و رویت خورشید
پرتو مهر فروزان چه کند شبنم را؟
دهنت قطره و در سینه دلم قلزم خون
عجب این است که این قطره نجوید یم را
شادمان زیسته ام با غم عالم عمری
تا مگر خاطر دلدار نبیند غم را
عشق یک روزه اگر کارگر آید، افسر
کمتر از کودک یک ساله کند رستم را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.