به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بنازم خاک اقلیم سلیمان را که هر مورش،
بیارد تخت بلقیسی اگر سازند مأمورش
حدیثی را که عقل از نقل آن دیوانه شد یارب،
بدارم تا کی اندر تنگنای سینه مستورش
ندانم شاهد ما را چه شهد آمد به لب پنهان،
که می جویند خلقی نوش جان از نیش زنبورش
اگر بهرام گوری عاقبت گورت کشد در بر
زمن گر باورت نبود، چه شد بهرام و کو گورش؟
فزاید تیرگی درچشم عاشق بی رخ جانان
برافروزند اگر در محفل جان مشعل طورش
نکورویی که نقد جان شهانش دربها داده،
چسان بی زور و زر در خانه آرد عاشق عورش
نبیند آفتاب روی جانان چشم کوتهبین
که عاجز باشد از دیدار چشم مرغ شب کورش
به شمع عارض او هرکه نزدیک است میسوزد
همان بهتر که افسر گاهگاهی بیند از دورش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.