به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بیا، تصرف در صنعت سکندر کن
ز آفتاب رخ، آیینه اش منور کن
بگو به ساقی مجلس، برغم زاهد خشک
ز آب روشن ساغر دماغ ما تر کن
ز عکس آن لب یاقوت، در پیاله ما
به جای لعل مروّق، شراب کوثر کن
اگر علاج جنون مرا طلبکاری
به گردن دلم آن طرّه معنبر کن
اگرچه فصل بهار است و بوستان فردوس،
بیا و کویم از آن رخ، بهار دیگر کن
وجود خاک رقیبان ز پختگی دور است
وجود پخته ما را بسوز و اخگر کن
به قاف غم چه نشینم هماره چون سیمرغ
دمی بر آتش آن رخ مرا سمندر کن
بگو به افسر از این پس که دُر نظمت را
نثار مقدم دلدار مهرپرور کن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.