به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آن که در دیده بینای من آمد جایش
هیچ از ریختن خون نبود پروایش
کرده منقار به خون جگر خویش خضاب
طوطی از حسرت لعل لب شکرخایش
زنده چون خضر از آن نیست سکندر که نداشت
ذوق بوسیدن لعل لب روح افزایش
گفته بودند به آواز دف و نغمه چنگ،
دیده بودند به زیبایی اگر همتایش
ناز بر مشتری و فخر به ناهید کنم
بر سرم باشد اگر سایه گردون سایش
آن که فرسود مرا در غم تنهایی و رفت،
باد یارب همهجا شادی غمفرسایش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.