کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گیسو به رخ بیفکن و مه را نقاب کن

    خاک سیه به فرق سر آفتاب کن

    شد آب همچو سنگ ز تأثیر برد دی

    تو ز آب آتشین جگر سنگ، آب کن

    ساقی بهار آمد و در دست می پرست

    شد چون پیاله، لاله، تو فکر شراب کن

    ما را که شکر جنت وصلت نگفته‌ایم،

    درآتش جهنم هجران کباب کن

    اول به عاشقان رخ خویش از کرم نما

    بوسی ز لب حواله و آنگه عتاب کن

    بر توسن تو، حلقه چشمم بود رکاب

    پایی به قتل دلشدگان در رکاب کن

    از ترکش تو نیست اگر تیر در کمان،

    مژگان به جای پیکان، نایب مناب کن

    ای دیده از فراق رخ دوست خون ببار

    وز سیل اشک خانه افسر، خراب کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha