به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آن که حیرانیم افزود ز پا تا به سرش
شد چو مو پیکرم از حسرت موی کمرش
عاشق از لعل لبش یک دو سه بوسی نگرفت
تا نپرورد به لخت دل و خون جگرش
ترسم از رنج بمیرد دل و افسوس خوری
در غم عشق جدایی مپسند این قدرش
مرده دل هیچ نداند غم عشق گل و سرو
هم مگر زنده کند نغمه مرغ سحرش
تا گل گلشن ما، لاله دوری افروخت
سوخت پروانه صفت مرغ دلم بال و پرش
هر نهالی ثمری دارد و سرو قد دوست
آن نهالی است که عاشق فکنی شد ثمرش
دلم اندر خم آن زلف نهان گشت و کنون
هست عمری که نیامد نه اثر نه خبرش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.