کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو یاد خوی تو آید در آتش سخنم

    گذارم آن که بسوزد ز شعله‌اش دهنم

    هر آن که سوز درون مرا کند انکار

    عجب کند که ببیند به غیر پیرهنم

    پس از وفات من از داغ عشق خواهی یافت

    که رسته لاله خونین ز دامن کفنم

    گهی شهاب و گهی از شهاب می سوزم

    فرشته باشم و در اوج دست اهرمنم

    درآن بهار که هرگز خزان نیابد دست

    منم که زمزمه آموز بلبل چمنم

    بگیر دست من ای باغبان که در این باغ،

    ز پا فتاد سرو و شکسته سمنم

    به پارس زادم و نشو و نما به چین دارم

    که چین نافه زلف تو خوش تر از وطنم

    تو آمدی و عدم شد وجود من یکسر

    در آن مکان که تو باشی گمان مبر که منم

    بیاد شمع جمال تو هر سحر، افسر

    میان جمع، فروزان چو شمع انجمنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha