به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
قدح را در کف ساقی، ز حسرت خون جگر کردم
چو در مستی حدیث از لعل آن زیبا پسر کردم
بت یاقوت لب، مانند صهبا کرد نوش جان
به جام از حسرت لعلش، هم از خون جگر کردم
نخواهد گشت طالع، آفتاب صبح امیدم
چو من، با مدعی از شام هجرش قصه سر کردم
اگر جولان کنم در عالم بالا، عجب نبود
خرد را ذره خورشید آن رشک قمر کردم
شبی یاد آیدم، کز آتش رویش چو پروانه
سراپا سوختم، تا عرصه بر شمع سحر کردم
چو دانستم که گردد تلخ کام، از قصه صبرم
سپردم جان شیرین و حکایت مختصر کردم
ثنای مدعی کردم، به شکر وعده وصلش،
چه نفرینی، که شبها بر دعای بیاثر کردم
ز بس افشاند از هجرش، سرشک از دیدگان افسر،
ز سیل اشک، ملک شاه را، زیر و زبر کردم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.