کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هیچ می‌دانی مرا در بوته دل تاب نیست؟

    کمتر آتش زن که جانم، کمتر از سیماب نیست

    هرشب از هجر تو می میریم و در بالین خاک،

    مردگان را خود نشاید کس بگوید خواب نیست

    مردم چشمم شود منزلگه عکس رخت،

    تا نگویی خانه کس در ره سیلاب نیست

    گر نباشد زلف و رویت، کفر و ایمان، گو، چرا

    فارغ از این ماجرا یک لحظه شیخ و شاب نیست؟

    خون اگر گریم، مکن عیبم، که بی لعل لبت،

    بسکه کردم گریه در دریای چشمم آب نیست

    تا معنبر زلف را آشفته کردی از نسیم،

    نیست، کان آشفتگی،‌ در خاطر احباب نیست

    همچو آن رخ در گلستان، هیچ نبود ارغوان،

    همچو آن لب، در بدخشان، هیچ لعل ناب نیست

    همچو نظم افسر و آن گوهرین دندان دوست

    خوب سنجیدیم، آری لؤلؤ خوشاب نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha